-
چند تکه حرف 100
دوشنبه 6 آذر 1391 21:11
پائیز همیشه دلگیر بوده است، حتی وقتی درختان زیبا ترین رخت خود را به تن کرده اند ... حتی وقتی صبح ها ،بخار نفسایت روی شیشه ماشین می نشیند و انگشتانت رد لبخند محوی را به جا می گذارند ... پائیز یک مرگ تدریجی است و انتهای این داستان، تو می دانی که مرگی سپید پایان این نمایش رنگین است ... حتی آدم ها هم رنگارنگ شده اند و من...
-
فضای معنوی هواپیما
سهشنبه 30 آبان 1391 09:18
دیشب جایتان خالی بود حسابی ، هواپیما را می گویم. همه با چهره هائی نورانی و معنوی پیاده شده بودیم. ذکر ائمه اطهار ورد زبان مسافران شده بود ... یا هوا خیلی خراب بود یا خلبان بار اولش ... هر چه که بود ما بیشتر قدر زندگیمان را دانستیم
-
چند تکه حرف 99
چهارشنبه 17 آبان 1391 18:59
و در عجبم : عزیزانی که می خواهند همه چیز زندگیشان جور باشد تا از زندگی لذت ببرند و خوشبخت شوند آیا در مورد صبح دولت چیزی شنیده اند؟!
-
چند تکه حرف 98
دوشنبه 15 آبان 1391 20:46
پدرم را خدا حفظ کند، اصلا خدا پدر همه را حفظ کند و بیامرزد... همیشه به ما سفارش می کند: سر سفره من ننشسته اید که گرگ شوید و به جان مردم بیافتید اما نانم را حلالتان نمی کنم که گوسفند باشید تا دیگران به گله تان بزنند ... حالا می فهمم که پشت همه این حرف و حدیث ها پدرم می خواهد که ما آدم باشیم ... آدم بودن میان این همه...
-
از اون سوال ها
دوشنبه 8 آبان 1391 14:47
گاهی وقتها فکر می کنم که آیا ما انسانها ابر ها را با تعجب نگاه می کنیم یا آنها ما را ...
-
عاشقانه های آزام من ...
پنجشنبه 4 آبان 1391 12:38
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 هر روز می روم به مسیری که دیدمت جایی که عاشقانه به جانم خریدمت جایی که دیدم ای گل زیبا شکفته ای اما برای اینکه بمانی نچیدمت یادم نرفته است که چشمان خسته ام افتاده در نگاه تو بود و ندیدمت یعنی ندیدم آمده باشی برای من اما به چشم آمده ها می کشیدمت گر...
-
چند تکه حرف 97
سهشنبه 2 آبان 1391 20:17
وَ لِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا یَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا یَسْتَقْدِمُونَ - سوره اعراف -آیه 34 » استاد الهی قمشهای: و هر قومی را دوره ای و اجل معینی است که چون اجلشان فرا رسد لحظه ای پس و پیش نخواهند شد.
-
چند تکه حرف 96
جمعه 28 مهر 1391 17:44
گاهی اوقات باید سکوت کرد و نظاره کرد زندگی را ... وگرنه رسمش نیست که تو ده قدم برداشتی و زندگی یک قدم هم به سوی تو نیاید ... یکی دو روز صبر می کنم و به همراه بانو لواشک های آلوی شهمیرزاد را مزه مزه می کنیم و منتظر زندگی می شویم که به ما برسد ...
-
چند تکه حرف 95
یکشنبه 23 مهر 1391 20:06
من دلم تنگ می شود برای دشت های فراخی که بوی باران و دود می دهند برای آب بندانی که آسمانش مملو از مرغان ماهیخوار است برای اردبیهشت هائی که غورباقه ها می خوانند برای درختانی که نقاشی را می فهمند برای سرزمینی که مادر می نامندش برای همه چیز، حتی آدمهای رنگارنگ شهر دلم به وسعت یک زندگی تنگ می شود ...
-
فرهنگ مترو 3
پنجشنبه 20 مهر 1391 08:29
سلام کارخانه ی محترم دوست و برادر اهل چین و مهربان ما راستش می خواستم در مورد مشخصات واگنها از شما بپرسم. آنجا که انتهای هر واگن نوشته اید ظرفیت نشسته 46 نفر و ایستاده 144 نفر ... راستش را بخواهید کمی ناراحت شدم که چرا در فروش محصولاتتان شکسته نفسی روا می دارید. من هر روز شاهدم که در ایستگاههای دروازه دولت - امام...
-
فرهنگ مترو 2
سهشنبه 11 مهر 1391 21:45
بعضی ها واگنهای ترن مترو را زبانم لال و دور از جانتان با ماشین های حمل زباله یا حمل دام اشتباه می گیرند. و انگار قرار نیست تا 2 دقیقه دیگر ترن بعدی از راه برسد. همچین هول می دهند و دیگران را پرس می کنند که فقط تصویر چشم های از حدقه در آمده از پشت شیشه های واگن نظرت را جلب می کند. خوبیش اینست که اگر خودت هم بخواهی...
-
فرهنگ مترو 1
دوشنبه 3 مهر 1391 09:26
یکی نیست به این برادران زحمت کش ساختمانی و غالبا افاغنه، ضمن عرض خسته نباشید،بگوید برادر من ، اوستا ، معمار ، ... جای بیل و ماله و تمچه تو نایلکس نازک ورساچه یا شکم نفر بغل دستی نیست . گفتن از ما بود شنیدن از شما ...
-
چند تکه حرف 94
پنجشنبه 30 شهریور 1391 20:56
حتی برای بک فضانورد که روی کره ماه گیر افتاده باشد هم امیدی برای نجات هست. زندگیمان را خودمان می سازیم و مهمتر از همه اینکه ما روی زمین زندگی می کنیم و هنوز دوستان و عزیزانمان را داریم ...
-
روز های زندگی
یکشنبه 26 شهریور 1391 19:37
روزهای ابتدائی زندگی مشترکمان می گذرد و با همه کمی و کاستی هایش و دسته گل هائی که به آب می دهیم باز هم خوش می گذرد. هفته بعد که بانو کارش را شروع کند زندگی ریتم تند تری به خود خواهد گرفت. جالبش اینجاست که انگار دوباره از نو شده ایم کودکانی خردسال و پدر ها و مادر های دلتنگ همواره زنگ می زنند و از حال و روزمان و خورد و...
-
یک فصل تازه
دوشنبه 20 شهریور 1391 19:31
سلام به هم دوستان بابت شکیبائی تان ممنونم و به استحضار می رسانم که دو هفته ای را مشغول کار های جشن عروسی و انتقالم به تهران بودم.فردا اولین روز کاریم در دفتر تهران هست و امیدوارم که زندگی جدید و کار جدید هر دویشان خوب پیش برود ... مرسی
-
چند تکه حرف 93
جمعه 3 شهریور 1391 13:08
همین عقلی که با سنگ حقیقت خانه می سازد زمانی از حقیقت های ما افسانه می سازد سر مغرور من! با میل دل باید کنار آمد که عاقل آن کسی باشد که با دیوانه می سازد مرنج از بیش و کم ، چشم از شراب این و آن بردار که این ساقی به قدر "تشنگی" پیمانه می سازد مپرس از من چرا در پیله ی مهر تو محبوسم که عشق از پیله های مرده هم...
-
چند تکه حرف 92
چهارشنبه 25 مرداد 1391 17:13
دلم آرامش می خواهد... و مامنی امن که دست هیج خدائی آنرا نلرزاند ... دلم زمینی می خواهد که فقط زمین باشد ... مثل روز اولش ...پر باشد از موجوداتی که کدورت را نمی فهمند ... و درختانی که برای همه میوه دارد و هیچکس به باغ همسایه چشم نداشته باشد ... اصلا دلم زمینی می خواهد که همسایه معنا نداشته باشد ... هر چقدر هم آدم هست...
-
کمی متفاوت 8
سهشنبه 17 مرداد 1391 17:08
نشانیت را پشت کوههای بلند داده اند همانجا بایست، من به جستجوی تو آمده ام ...
-
چند تکه حرف91
سهشنبه 27 تیر 1391 09:26
آدم ها عجیبند ... کوهها را با همه عظمتشان و قله ها را با همه بلندائی که دارند، فتح می کنند ... اما در پس دیوار ها و کوچه های بن بستی که خودشان ساخته اند ، درمانده می شوند و منتظر کمک می مانند ...
-
برای دختری شبیه خودش ...
یکشنبه 25 تیر 1391 16:00
این روز ها با خودم فکر می کنم ... که شاید خدا وقتی که ما را از خاک می آفرید و آسمان را در دلمان گذاشت ، فکرش را نمی کرد یک روز برسد که ما آدمها عوض شویم ... آنقدر عوض که از زمین خوردنمان دردمان می گیرد و از پرواز می هراسیم ... دسته ای شبیه آدمهای خوب می شوند و دسته ای هم شبیه آدم بد ها و جالب اینجاست که هر دو شبیهند و...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 23 تیر 1391 11:20
تنهائی ، جزیره ایست که ما را می بلعد... ما فکر می کنیم خوشبختیم و دیگران غریبه تر می شوند با موجودی که اسمش انسان بود ...
-
زبان مشترک
پنجشنبه 8 تیر 1391 23:05
آدمها فارغ از ملیت و قومیت و رنگ و لباسشان یک زبان مشترک دارند , زبانی به نام لبخند ، یک لبخند که می تواند دو انسان از دو قاره مختلف را به راحتی از دو دشمن نا شناخته به دو دست نزدیک مبدل سازد...
-
چند تکه حرف 90
پنجشنبه 1 تیر 1391 15:03
ملت هندوانه های آناناسی و مربعی تولید کردند ما هنوز روشی اختراع نکردیم ببینیم که هندوانه رسیدس یا نه ... ملت به مفهوم و معنی زندگی رسیدن و ما هموز داریم واسه زنده بودن تلاش می کنیم ...
-
چند تکه حرف 89
دوشنبه 29 خرداد 1391 13:12
شاید بهتر باشد انقدر که از آدمها انتظار خوب بودن داریم ما هم برای خوب دیدن آدمها تلاش کنیم. کاش یادمان باشد که کائنات قرار نیست دور منظومه زندگی ما فقط بگردد..
-
چند تکه حرف 88
جمعه 26 خرداد 1391 12:45
دریا را به موج هایش می شناسیم, به آبی بی کرانش و غروب هائی که جنسشان از نور و صداست. اما در پس همه ی این حرفها ... دریا یک نشانه است برای آنهائی که می خواهند یک لحظه را ابدی کنند در زندگی شان ... یک لحظه خوب یک خاطره شیرین ...
-
عینهو آرمین
سهشنبه 23 خرداد 1391 17:27
زندگی داستان آدمهائیست که روی دایره ای می چرخند ولی تکرار سادههر روزه ی آنرا نمی بینند. همیشه فراموش می کنیم و همین فراموشی تحمل خیلی چیز ها را آسان می کند...
-
چند تکه حرف 87
پنجشنبه 18 خرداد 1391 13:23
حضور فقط به معنی بودن نیست ... گاهی حضور فهمیدن و دوست داشتن هم معنی می دهد اینکه باشی در زندگی کسی که دوستش داری که خاطرش را خیلی می خواهی و بودنش آنقدر مهم هست که بعد و فاصله را محو کند ...این حضور ها آدمی را فارغ از مشکلات و موانع همیشه دلگرم می کند و به ادامه زندگی امیدوار ... همه آدمها در زندگیشان مخاطب خاص دارند...
-
کمی متفاوت 7
سهشنبه 16 خرداد 1391 12:10
تو می خندی و جاری می شوم با عطر شب بوها از اینجا میروم تا بیکران ها تا فراسوها تو می خوانی برایم عشق را با لهجه ی باران صدای تو رهایم می کند از این هیاهوها نسیمی مهربان می آید از دریا به آرامی دلم را می بری آهسته بر امواج گیسوها چگونه مست و از خود بیخود و حیران نباشم من ؟ که در چشم تو حیرانند نرگس ها و آهوها پس از این...
-
چند تکه حرف 86
پنجشنبه 11 خرداد 1391 11:35
علف هائی که آسمان غسل می دهد و باد نوازششان می کند ... ما آدمها چقدر راحت لگد مالشان می کنیم !
-
چند تکه حرف 85
سهشنبه 9 خرداد 1391 14:26
سکوت همچنان نشان آدمهای اندیشمند است بهتر است آدمها حتی در ظاهر هم اندیشمند به نظر برسند قبل از اینکه چیزی بگویند و خلافش ثابت شود...