خدانگهدار سال 90


امروز عصر راهی خانه و کاشانه ی خودمان در بلاد مادری می شویم به عزم دیدار یار و سیاحت دیار ...

داشتم فکر می کردم که یه پست سنگین و رنگین واسه آخرین پست سال 90 بزارم اما هر چی به ذهنم فشار آوردم مطلب قابل عرضه و بدرد بخوری پیدا نشد. بدی روزانه نویسی به همینه که دیگه مطلب ناگفته ای واسه روز مبادا نمی زاره واسه آدم. در کل سال خوبی بود با اتفاقات و حوادث ریز و درشت که تو زندگی هر آدمی پیش میاد. مجموعه ای از شکست ها و تلخی ها و پیروز ها و شادیها که زندگی آدمهای عادی مثل ما رو شکل می دن اما ته ته همه ی این اتفاقا تجربه بود که واسمون مونده و درسهائی که نا خواسته یادشون گرفتیم. قطعا سال جدید رو نه تنها من بلکه همه ما ها با نگرشی پخته تر و با تجربه تر شروع می کنیم و باید بپذیریم که خیلی چیزا داره عوض می شه چه بخوایم چه نخوایم ... رمز پیروزی آدمهای عادی پدیرفتن تغییره نه قبول تقدیر 


پیشاپیش سال نو و روز نوی شما رو شادباش می گم و آرزوی روزگاری خوش و خرم واسه همتون دارم

بدرود تا 91

ارادتمند بابک و.ب

زندگی، نردبان یا گرگ باران خورده


 زندگی مثل نردبانی شبیه نردبان آرمین است که اگر نتوانیم سوارش شویم عوضش او سواری را خوب بلد است .... 


چند تکه حرف 72



کوهها دلواپسند همیشه

که شاید فردا

داستان طلوعی تازه در کار نخواهد بود

و آفتاب نمی داند ،

چرا کوه ها به او پشت کرده اند ...


کمی متفاوت 3



آدمها برای خودشان زندگی می کنند و هدف هایشان ،اما نمی دانم کجای راه را بیراهه می روند و می شوند یک اسباب بازی برای خوشبخت کردن دیگران ... عموما مفهوم فریب را با ایثار اشتباه می کنند و این می شود دلیل تمام جنگ ها و اعتراضات و شورش ها و ...


کمی متفاوت 2


کاش بعضی ها یاد بگیرند که قلبهای ما آلوده نیست بلکه عاشق است ...