دوره ها عوض می شوند. نگرش ها هم - حتی احساس آدمها و حتی خود آدمها هم عوض می شوند. نمی دانم دنیا با این همه عوضی بودنش چه دارد که ما ول کن آن نیستیم ...
اگر به شما حق انتخاب برای تولد می دادند- کدامیک را انتخاب می کردید؟ اینجا - آنجا با اصلا هیچ جا ؟
پ.ن: صرفا جهت ارضای حس فضولی خودم پرسیدم
آدمها ذائقه شان عوض می شود و جزئیات عوض می شوند ولی کلیات به راه خودشان ادامه می دهند- کلیاتی مثل آرامش که هر جای دنیا که باشی و با هر کیفیت زندگی می خواهیم به آن برسی ...
بعضی ها پندارشان زندگیشان را می سازد و بعضی های دیگر زندگیشان پندارشان را - فرقی نمی کند کدامیک آن دیگری را خلق کند و یا اصلا فاصله واقعیت ها تا اوهام چقدر نزدیک و دور می شود. مهم خروجی این پندار و یا زندگیست که در ما چه حسی بوجود می آورند ... این روز ها درگیر یک حس نابم و دوست دارم ناب و دست نخورده باقی بماند ...
یک نفر با تیریپ عذاب وجدان:
حتما که نباید یکی بیاید و بگذارد زیر گوشمان که بفهمیم کار اشتباهی انجام داده ایم. بعضی نگاه ها دردشان از هزار تا کشیده ی آب نکشیده بد تر است.
یک نفر با تیریپ بی وجدانی:
انگار همه حق دارند اشتباه کنند اما هیچکس از تو انتظار ندارد - بابا ما هم آدمیم به جان خودمان ...
....
یک پست کاملا بی ربط - من خوبم