حجم مه آلود این خیابان ها
با نور هیچ چراغی نمی شکند
و من در اواسط این مسیر
به این فکر می کنم
که شاید تو انتهای جاده ایستاده ای
و فانوس به دست داری و من
همچنان پیش می آیم
همه چیزمان با همت عجین شده است. سر کار رفتمنمان با همت است به خانه برگشتنمان با همت است، مسافرت شمال رفتنمان با همت است، کلا آب هم می خوریم باید از همت بگذریم ... این بزرگراه همت شده یک نوستالژی برای خودش ...
بهشت از دست آدم رفت از اون روزی که گندم خورد
ببین چی میشه اون کس که یه جو از حق مردم خورد
البته امیدوارم باشیم و ببینیم .... سه هزار م.ی.ل.ی.ا.ر.د. چندتا دونه جو می شه؟!
محمد اصفهانی
ما آدم ها عادت کرده ایم که تمام داشته هایمان را برای نداشته هایمان بپردازیم و در پایان فقط جای داشته ها و نداشته ها عوض می شود ... کلا در بد مخمصه ای گرفتار شده ایم