تکرار قدیمی ها

 

حجم مه آلود این خیابان ها 

با نور هیچ چراغی نمی شکند 

و من در اواسط این مسیر 

به این فکر می کنم 

که شاید تو انتهای جاده ایستاده ای 

و فانوس به دست داری و من 

همچنان پیش می آیم

چند تکه حرف 102

 

 

همه چیزمان با همت عجین شده است. سر کار رفتمنمان با همت است به خانه برگشتنمان با همت است، مسافرت شمال رفتنمان با همت است، کلا آب هم می خوریم باید از همت بگذریم ... این بزرگراه همت شده یک نوستالژی برای خودش ...

یک تیکه زمین

 

 

بهشت از دست آدم رفت از اون روزی که گندم خورد  

 

ببین چی میشه اون کس که یه جو از حق مردم خورد  

 

البته امیدوارم باشیم و ببینیم .... سه هزار م.ی.ل.ی.ا.ر.د. چندتا دونه جو می شه؟!

 

 

محمد اصفهانی

چند تکه حرف 101


ما آدم ها عادت کرده ایم که تمام داشته هایمان را برای نداشته هایمان بپردازیم و در پایان فقط جای داشته ها و نداشته ها عوض می شود ... کلا در بد مخمصه ای گرفتار شده ایم