چند تکه حرف 8

حیاط خانه ما تاریک است

و حتی مهتاب

با نور نقره فام شبانگاهی اش

آسمان این حوالی را

یارای نور افشانی ندارد

×××

حکایت این شب های سر به سر

در قامت دقایق و دلهره پنهانست

و عابرانی که کورمال کورمال به دیوار ها قانعند ...



چند تکه حرف 7


فردا عازم تهران و پس فردا راهی جزیره ی خارک می شوم و چند روزی درگیر سفر و ماموریت دریائی - اگر باز هم شانس با من یار باشد مناظر دیگری از وداع خورشید و دریا  خواهم دید - جای همه تان سبز ...

چند تکه حرف 6


انسان ها می دانند که همه چیز صبر می خواهد و تحمل - اما به خودشان که می رسند همه چیز را آنی می خواهند و تصادفی - یکهو می بینند که اختیار حوادث از دستشان خارج می شود و حوادث تلخ در همین حوالی اتفاق می افتند  ...

چند تکه حرف 5

شاید هرکس برای خودش یک آخرین دارد" آخرین نگاه - آخرین حرف- آخرین لبخند و یا آخرین خاطره" اما خوب که نگاه می کنی همین آخرین ها شروع یک داستان دیگر می شوند و زندگی را طور دیگری تعریف می کنند...

چند تکه حرف 5


انگار از ابتدا

همین 4کلمه -

اما و اگر و شاید و ایکاش

سر آغاز تمام باید ها و نباید هامان شدند

و اینگونه است

که پایانمان هیچگاه دلخواه ما نمی شود