چند تکه حرف 4


آرزو ها تقصیری ندارند

هر کجا که دلشان خواست می روند و

سرک می کشند و

دست هیچ غول چراغ جادوئی هم بهشان نمی رسد

و حقیقت است-

که در انتهای این مسیر هزار ساله

برنده ی این بازیست

همین ...


همین چند قدم آخر

همین نگاه های منتظر

همین چشم های پر آشوب

همین باور هائی که به حرفی خوش می شوند

همین دست هائی که همراهی ندارند

همین دل هائی که از رفت و آمد ها خسته شدند

همین بهانه هائی که پایانی ندارند

همین کوچه هائی که بن بست تمام می شوند

همین چیز هاست که زندگی را توجیه می کنند

که تو

در کجای این راه ایستاده ای

چند تکه حرف 3


زندگی همیشه جریان دارد. خواه در درونش باشی و خواه در کناره و نظاره گر - زندگی می گذرد ... و هر وقت که خسته شده ای کناری می ایستی و نفسی تازه می کنی و دوباره به راه می افتی . این خاصیت زندگیست اگر درست شنا کنیم ...

چند تکه حرف 2


فرقی نمی کند کجای رندگی باشی اینکه فهمیده باشی یک جای مسیر اشتباه کردی کافیست که باقی راه را درست بپیمائی - و همیشه هم این راه - راه دلخواه تو نیست اما به خاطر درست بودنش به همه مسائلش می ارزد - سخت بود اما منم راه درست را انتخاب کردم ...

چند تکه حرف


انگار عادت کرده ایم دور و برمان  آدمهائی باشند که فکر می کنیم با ما فرق دارند و می توانند زندگیمان را عوض کنند - یادمان می رود که آنها هم مثل ما همین جا در دنیای ما بزرگ شده اند و توفیری ندارند در زندگی ما و باز هم حکایت قدیمی " کس نخارد پشت من ... برای ما صادق است