زندگی جریان دارد ... با شیرینی ها و تلخی هایش . خواه در شمال باشی و اکسیژن خالص تنفس کنی و خواه در تهران باشی و منواکسد کربن ... خواه کلسترول خونت پائین باشد و خواه کبد چرب همدم این روزها و سالهایت باشد. اینکه با دوستانت مهربان باشی و مردم شهرت نا مهربان ... همیشه توی سیخ کباب یکی دوتا کباب خام هست و یکی دوتا هم برشته ... یک عمر برای رسیدن به یک هدفی تلاش می کنی اما باید به عمری که می گذرد هم حواست باشد ... همه تلاشمان اینست که وسط خط زندگی بیایستیم و با چهار تا دکمه و فرمول و دعا و حرف مدیریت کنیم همه چیز را ... اما حکایت ما حکایت برگیست که یک روز روی شاخه ی درختی در بهار سبز می شویم و تنها تا زمستانی فرصت داریم که ممکن است نه درختی باشد و نه شاخه ای و نه برگی ... تنها اختیارمان از زندگی برگ بودنمان هست همین ...
اتفاقا تنها اختیارمان در زندگی همان اختیار است . من می خواهم برگ نباشم شکوفه باشم.
شما که یک باغ پر از شکوفه اید بانو
راسش مهندس ما برگ هم نیستیم !
خلاص!:(
اختیار دارین بانو،
شما سر تا پا گلستانید
بهار هم شد و شما ننوشتید
لحظه ی تحویل سال از خاطرم گذشتید
البته اول بانو و بعد شما(ببخشیندا!)
سال نو مبارک مهندس
قول بدید یه عالمه اتفاقای خوب براتون بیفته و بعد برامون تعریف کنید
من روی قولتون حساب میکنم و منتظرم
ممنون از همه ی جمله ها و کلمه هاتون
همین :)
زندگیست دیگر وقتی هر روزت هیجان انگیز می شود دیگر از دستت در می رود نوشته ها و اتفاقات ... هنر کنی وسط همه ی اینها می ایستی و حادته ها را جاخالی می دهی :-)
سال و حال و روان شما نو باشد و میمون و مبارک ... الباقی خود زندگیست که شما خوب بلدی نقشت را مثل یک دختر خوب بازی کنی ...
ممنون از حضور همیشگی ات و آرزوی سلامتی برای شما بانو شعر و غزل
بانوی ما هم سلام گرم مب رساند خدمت شما
سال نو مبارک رفیق
سال و حال و احساستان نو و پر طراوت باد بانو
سپاس