چند تکه حرف 30


خانه مان را دوست دارم از آن خانه هائی ایست که با ما بزرگ شد . پدر و مادرم همراه با ما خانه مان را هم تربیت کردند ... شاید برای این باشد که با درختهای خانه احساس نزدیکی و صمیمیت می کنم ...

چند تکه حرف 29


بو کشیدن را دوست دارم. بعضی بو ها می شود هویت یک مکان - یک فضا و یا یک نفر... مثل بوی الکلی که توی بیمارستان ها به مشام می رسد. بوی عطر نانوائی ها - بوی وانیل شیرینی فروشی ها - بوی نم و رطوبت جنگل و یا بوی زخم پولک ماهی که در ساحل دریا به مشام می رسد. حتی بوی سوختگی برنج همسایه بالائی خانه تان می شود جزئی از هویت راهرو ی خانه تان ... اما خاطره انگیز ترین بو برای من بوی خاکی است که بعد از یک رگبار آنی بلند می شود و به مشام می رسد و به دل می نشیند و تمام خاطرات شیرین کودکیت را زنده می کند ... نمی دانم شما بگذارید به حساب شوخی هایم اما اگر دماغمان را مدیون شیطان هستیم من یکی از او ممنونم

لطفا آدم باشید 3



هیچ فکر کرده اید حاصل زندگیتان چه خواهد بود؟  بعد از همه سالهای عمرتان چه ثمری نصیب شما و دنیای اطراف خواهد شد- یا اصلا توانستید به اقتضای آدمیت خود زندگی کنید ... راحت تر بگویم : آیا بودن یا نبودن شما تاثیری بر روند دنیا خواهد داشت یا خیر ؟...

چند تکه حرف 28


بهانه ها همیشه وجود دارند . فرقی هم نمی کند برای خوشبختی باشند یا بدبختی ... دوست دارم بهانه ای پیدا کنم - بهانه ای برای تولد یک لبخند روی چهره ای که نقابی خندان دارد ...

چند تکه حرف 27



همیشه می شود خندید به خاطرات و تجاربی که یک روز اسمشان مشکل بود و موانع ...