زندگی، نردبان یا گرگ باران خورده


 زندگی مثل نردبانی شبیه نردبان آرمین است که اگر نتوانیم سوارش شویم عوضش او سواری را خوب بلد است .... 


نظرات 6 + ارسال نظر
... جمعه 26 اسفند 1390 ساعت 12:22

این چه نردبانی است که تا لب یه پنجره هم نمی رسه !؟ چه برسه به پشت بوم !!

برای آرمینه !؟ باهش گجا می خواد سرک بکشه ؟!

گذاشته گوشه حیات تنبیه بشه

پگاه جمعه 26 اسفند 1390 ساعت 15:19 http://mamnoeh.blogfa.com/

چه نردبون بی ریختی!

می خوای بدم پایه هاشو منبت کاری کنن؟

پگاه جمعه 26 اسفند 1390 ساعت 19:00

من از نردبون بی ریختا نمیرم بالا.
پایه هاشو بده بشکونن! هوم!

پس همون پائین که هستی بمون و درجا بزن

سپهر جمعه 26 اسفند 1390 ساعت 21:18 http://www.acappuccino.blogsky.com/

سواری را خیلی خوب بلده
خیلی خوب

گاهی اوقات فکر می کنم که ما زندگی را اسب فرض کرده ایم یا دور از جانمان او ما را

آرمین شنبه 27 اسفند 1390 ساعت 01:38 http://nagoftehaa.ir

خود نمک به حرومشه. بابک بگیرش نذار در بره

حواسم هست داداش انداختم بیخ دیوار که همونجا بمونه و بپوسه جون داداش

آرمین شنبه 27 اسفند 1390 ساعت 10:16 http://nagoftehaa.ir

از من چیزی نگفت؟
گوشی دستت باشه ممکنه منو پیش تو خراب بکنه. خام حرفاش نشی.

فقط کاظم ورد لباش بود که زدم دندوناشو شکوندم جون داداش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد