کمی متفاوت 7


تو می خندی و جاری می شوم با عطر شب بوها
از اینجا میروم تا بیکران ها تا فراسوها

تو می خوانی برایم عشق را با لهجه ی باران
صدای تو رهایم می کند از این هیاهوها

نسیمی مهربان می آید از دریا به آرامی
دلم را می بری آهسته بر امواج گیسوها

چگونه مست و از خود بیخود و حیران نباشم من ؟
که در چشم تو حیرانند نرگس ها و آهوها

پس از این سهم من عشق است،پرواز است،آواز است
ببین ! تقسیم کردم آسمان را با پرستوها...
اسماعیل فرزانه

نظرات 5 + ارسال نظر
الـــــــــــــی سه‌شنبه 16 خرداد 1391 ساعت 12:43 http://goodlady.blogsky.com

من آن ستاره ی نامرئی ام که دیده نشد
صدای گریه ی تنهایی اش شنیده نشد

من آن شهابِ شرار آشنای شعله ورم
که جز برای زمین خوردن آفریده نشد

من آن فروغِ فریبای آسمان گردم
که با تمام درخشندگی سپیده نشد

من آن نجابت درگیر در شبستانم
که تار وسوسه بر قامتش تنیده نشد

نجابتی که در آن لحظه های دست و ترنج
حریرِ عصمتِ پیراهنش دریده نشد....
.
.
.
حسن انتخابتون مهندس
.
.افتادین به خوندن ها

می گم شما به همه مهندس می گی ؟آخه به آرمینم می گی مهندس؟ اون سربازه فعلا بعد سربازی تازه می شه مهندس:دی
.....
از همون قدیما که توسط لینک های شما آشنا شده ایم با خانه غزل - از همان موقع غزل خوان شده ایم :دی

الـــــــــــــی سه‌شنبه 16 خرداد 1391 ساعت 16:22 http://goodlady.blogsky.com

بچـه م این همه درس نخونده که بش بگند یارو که!
کیشمیشم دُم داره !
بالاخره چهار سال درس خوندن یه لقب میخواد یا نه؟
اِهِه
.
.
تازه شَم
ما به همه میگیم مهندس!
به جان بچه آخریم که به عمه ش رفته (!) راس میگم

.
.
غزل های غزل خانه عینه غزله....
ناب
"غزل"
من با غزلی قانعم و با غزلی شاااااااااااااد
تا باد ز دنیای شما قسمتم این باد
:)

ببخشید خانم مهندس قصد و قرضی نداشتیم به جان آقامون

آزاده چهارشنبه 17 خرداد 1391 ساعت 08:51

کاش زندگی به همین قشنگی بود

زندگیو هر طور ببینی همون طورم پیش میره

آزاده پنج‌شنبه 18 خرداد 1391 ساعت 14:18

نه همیشه

شاید

بئاتریس سه‌شنبه 23 خرداد 1391 ساعت 12:25

خیلی عکس قشنگیه ولی چرا نصفه است؟

این گل پیازه - واسه نشون دادن اون زنبوره و به چشم اومدنش مجبور شدم کراپ کنم :-)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد