-
چند تکه حرف 65
شنبه 29 بهمن 1390 08:40
بالای ابر ها ایستاده ای و زیبائی دریا را سرک می کشی اینجا، زمینی بایر به انتظار بارش تو نشسته است ...
-
چند تکه حرف 64
پنجشنبه 27 بهمن 1390 08:43
یعنی به این دولتهائی که همواره از صلح و دوستی وانسانیت دم می زنند ولی انبار هایشان به بهشتی از سلاح های متعارف و غیر متعارف بدل شده است باید گفت تو گ...ه می خوری وقتی وجودشو نداری زر مفت می زنی د.ی.و.س!!!
-
چند تکه حرف 63
دوشنبه 24 بهمن 1390 14:46
یادگاری های زودگذر دیروزمان خطوط محوی شدند بر تنه درخت زندگی... تو هم درخت باش و سربلند آسمان که در نگاهت باشد زخمهای محو گذشته فراموش می شوند
-
چند تکه حرف 62
پنجشنبه 20 بهمن 1390 17:36
آرامش یک مفهومست نه اسم یک مکان خاص - خیلی ها دنبال آرامش می گردند یکی بعد از دو دقیقه به آن می رسد و یکی دیگر یک عمر می گذرد نمی داند آرامش میدان وسط شهرشان نیست ... روز سرد زمستانیتان به خیر
-
چند تکه حرف 61
دوشنبه 17 بهمن 1390 10:26
در زندگی آدمها مسیر هائیست که باید با چشم های بسته واردش شوی تا زندگی سورپرایزت کند ...
-
چند تکه حرف 60
شنبه 15 بهمن 1390 14:44
همچنان که برف می بارد بر شانه های کوه و جاده ها را انسداد زیبائی فرا می گیرد... فاصله ، مثل راهبندان خود را نشان می دهد و تو عاجز می شوی از سرما سوزی که حتی با ها ها کردن نفسهای گرم گاه و بیگاه دستهای زندگی را رها نمی کند ...
-
چند تکه حرف 59
پنجشنبه 13 بهمن 1390 08:02
دنیای ما دنیای قصه ها نیست که منظر شاهزاده های سوار بر اسب سپید باشیم- همانقدر که قدم برمی داریم زندگی ما را به جلو می برد... دنیای قصه ها با بزرگ شدن آدمها تمام می شود ...
-
چند تکه حرف 58
سهشنبه 11 بهمن 1390 09:54
کوچه مثل همیشه بود و چراغها- یواشکی نور را از لابلای شاخه ها رد می کردند عابران به تاریکی - کم کم عادت می کنند ... و روزی می رسد که کوچه همان کوچه می شود و چشمها ؟! نمی دانم...
-
چند تکه حرف 57
یکشنبه 9 بهمن 1390 08:18
بعضی اوقات آنچنان به بودن آدمها عادت می کنیم که نبودنشان قابل تصور نیست اما زندگی با همین رفت و آمد هایش خود را به ما تحمیل می کند و ما هم همچنان محکوم با شاد زیستنیم ...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 6 بهمن 1390 15:53
... «گاهی دلم برای خودم تنگ میشود» دایم برای تو که جز اینم عزیز نیست آرامشی به خشم تو دیروز دیدهام امروز با کسی غزلم در ستیز نیست مانند برگ ریختی و ریختیام، ولی پائیز هم همیشه چنین برگریز نیست بیبانگ صور خواب من آشفته گشته است گوشم دگر به زمزمه رستخیز نیست محمدعلیبهمنی
-
چند تکه حرف 56
دوشنبه 3 بهمن 1390 16:54
زمستان را برای روز های بعد بارانش دوست دارم. روز هائی که هوا آنقدر شفاف می شود که تووقتی فارغ از هیاهوی روزانه هستی- همه جیز برای چند لحظه بوی بهشت می گیرد...
-
گاهی چرت و پرت لازم است 1
یکشنبه 2 بهمن 1390 09:56
شبیه فیل مولانا شده ای - خدایا کمی هم آدم باش . ما آدمها این طور که می گویند خیلی فهمیده ایم ... می دانی خیلی یعنی چقدر؟! اما تو هنوز ناشناخته ای ... راستش حرصم را در می آوری وقتی می گوئی همه راهها به تو ختم می شود و انتهای هیچ راهی تو نیستی ... همش فکر می کنم شبیه این پیرمرد های ریش سفید و ریش بلندی و ما رو نگاه می...
-
چند تکه حرف 55
چهارشنبه 28 دی 1390 12:27
باید دل به جاده بسپاری و شانست را در زندگی بیآزمائی- وگرنه یکهو چشمت را باز می کنی و آخر زندگیت ایستاده ای و در حالی که هیچ راهی را شروع نکرده ای ... سلام
-
چند تکه حرف 54
پنجشنبه 15 دی 1390 09:36
پای سفر من لنگ نیست جاده ها هستند و پیچ و خم کشدارشان و عابرانی که همت آذوغه راهشان می شود زائرانی عاشق در جاده های کهن عشق به سوی دوست پر می کشند... پ.ن : دارم میرم مرخصی و دیدار از یار و دیارم .... فعلا
-
چند تکه حرف 53
دوشنبه 12 دی 1390 17:31
اصولا به این نتیجه رسیدم که آدم ها فیلسوف فقط فلسفه می بافند و عمرشان را با این فلسفه بافی ها هدر می دهند- بهتر است نفهم باشند و از زندگی بیشتر لذت ببرند ...
-
چند تکه حرف 52
شنبه 10 دی 1390 08:53
خوب بودن لزوما جدا شدن از عالم و آدم و بدی نکردن به آدم ها نیست. خوب بودن لزوما ع.ب.ا و ع.م.ام.ه ی تمیز و کت و شلوار و کراوات شیک پوشیدن نیست.خوب بودن لزوما خوب حرف زدن و ادای آدمهای خوب درآوردن هم نیست. آدمهائی را دیدم که با یک لبخند جنگی را شروع می کنند که میلیون هاآدم را به کشتن می دهند- خواه تدریجی باشد خواه یکهو...
-
چند تکه حرف 51
چهارشنبه 7 دی 1390 12:45
در شهری که من زندگی می کنم- همه چیز وارونه است ... آدمها - قناری را زیبا می پندارند ولی در قفس محبوسش می کنند و کلاغ ها خوشبخت ترین موجدات زمینند که زشتند - که آزادند ...
-
همین جوری 3
دوشنبه 5 دی 1390 10:41
باید فرق دیوار و در را بدانیم - دیوار ها هیچ وقت باز نمی شوند اما درها را برای باز و بسته شدن ساخته اند... در ها همیشه امیدی به شدنشان هست ...
-
همین جوری 2
یکشنبه 4 دی 1390 13:23
قرار نیست که همه آدم ها در حد کمال باشند که زندگیمان درست شود - گاهی اوقات باید انتظاراتمان را پائین بیاوریم ... واینکه یادمان باشد-گاو ها فقط علف می خورند که شیر بدهند نه اینکه برایمان جدول مندلیف را از حفظ بخوانند ... خصلتشان به همین گاو بودنشان هست...
-
همین جوری 1
شنبه 3 دی 1390 12:33
باران همیشه برکت نیست .رودخانه هائی دیدم که باران ساخته بود .و دل هائی دیدم - که از باران سوخته بود ...همیشه در پس هر باران آبادی نمی آید. قدر درختان - حامیان آب و خاک را بیشتر بدانیم ...
-
چند تکه حرف 50
سهشنبه 29 آذر 1390 18:02
داشتم فکر می کردم وقتی آدم از مبدائی که از دو ساعت جلوتر از مقصدش هست مسافرت کنه و مدت سفرش یک ساعت باشه حکمش چیه؟آیا سفر به گذشته محسوب می شه یا نه؟
-
چند تکه حرف 49
جمعه 25 آذر 1390 15:48
این مدتی که اومدم اینجا- هفت روز هفته رو کار می کنیم و یا به قول دوستان سر کاریم و فقط جمعه ها ظهر اگه کاری نباشه تعطیل می کنیم می ریم خونه ... بعد از ظهرای جمعه اگه هوا خوب باشه معمولا میام اینجا که عکس شو می بینین - غروب فوق العاده ای داره - امروز بر سب اتفاق با یکی از دوستان که از اینجا رد می شدیم چند دقیقه ای...
-
چند تکه حرف 48
پنجشنبه 24 آذر 1390 13:31
بعضی ها تلاش می کنند برای یک زندگی خوب- بعضی از همین هائی که دارند راضیند و بعضی ها ... اصلا ولش کن اینها در هیچ محدوه تعریفی نمی گنجند ...کلا ول معطلند...
-
عینهو آرمین ...
دوشنبه 21 آذر 1390 14:10
اینجا را ببینید ارزشش را دارد...
-
چند تکه حرف 47
شنبه 19 آذر 1390 13:39
یادمان باشد که پشت همه ی تپه های کوچک و بزرگ زندگیمان یک خورشید طلوع خواهد کرد. خوشبختی در پس همه مشکلات ما پیداست فرقی نمی کند تلخ یا سخت یا کوچک ...
-
چند تکه حرف 46
چهارشنبه 16 آذر 1390 15:25
دیروز شنیدم که یکی می گفت: اگر سه تا یزید درست و حسابی تو اسلام داشتیم دیگه کسی گشنه نمی خوابید ... کاری به طنز تلخ گفته اش ندارم ولی نمی دونم که همین آدما که مثلا خیرات می کنن چرا باقی ایام سال یادشون می ره از این کارا کنن ...
-
چند تکه حرف 45
جمعه 11 آذر 1390 13:12
دلم از پارچه های گلدار چینی حلال که این روز ها جای باغچه می فروشند - می گیرد ... سهراب هم می دانست که چه به روزمان می آید ... به سراغ من اگر میائید نرم و آهسته بیائید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهائی من ...
-
لطفا آدم باشید 9
دوشنبه 7 آذر 1390 12:04
اسارت یعنی زندگی در جائی که نباید خودت باشی. لازم نیست تو را در غل و زنجیر بکشند. همینکه خودت نباشی کافیست تا روحت را اسیر کنند ... من خوبم و همه چی مرتبه :-) فقط خواستم جملات قصار خونم را تنظیم کنم
-
چند تکه حرف 44
شنبه 5 آذر 1390 15:29
وقتی دنیای پیرامون تغییری نمی کند . شاید وقت آن باشد خودمان را عوض کنیم.بعید به نظر می رسد که همه دنیا بد باشند - ما هم گاهی اوقات بد نگاه می کنیم ...
-
چند تکه حرف 43
سهشنبه 1 آذر 1390 09:19
دنیای اطراف ما دنیای تفاوت هاست. آنقدر متفاوت که آدمها را با هم دشمن می کند. اما وقتی صدای درون همان آدمها را می شنوی ... انگار تکه ای می شوند از وجود خودت یک خود بزرگتر ... نمی دانم چطور آدمهائی که هم را نمی شناسند اینقدر نسبت به هم کینه به دل می گیرند ...