پدرم را خدا حفظ کند، اصلا خدا پدر همه را حفظ کند و بیامرزد... همیشه به ما سفارش می کند:
سر سفره من ننشسته اید که گرگ شوید و به جان مردم بیافتید اما نانم را حلالتان نمی کنم که گوسفند باشید تا دیگران به گله تان بزنند ... حالا می فهمم که پشت همه این حرف و حدیث ها پدرم می خواهد که ما آدم باشیم ... آدم بودن میان این همه گرگ و گوسفند سخت است خیلی سخت ...
سلام
به حرف های بزرگترت گوش کن اون ها سلاحتو میخان
مجید جان دلبندم صلاح درسته اینی که تو میگی یعنی تفنگ :دی
ترحم بر پلنگ تیز دندان
ستمکاری بود بر گوسفندان....
سخته
واقعا هم سخته
اینکه گرگ باشی و بدری یا گرگ باشند و بدرندت
آدم که باشی همه چی میره سر جای خودش
همین....
آدم بودن سخت است در این روزگار ... پرور
سایه اش از سرت کم نشه..خیلی قدرشونو بدون...
سایه همه پدرا سر همه خانواده ها حفظ کنه
آدرس عوض می کنی به ما نمیگی، تو فیس بوک دیگه می ری... ok
ای بابا ... خوب خدا رو شکر قبل از اینکه من بیام خبر بدم شما ما رو یافتی :)
چه جمله قشنگی:X
گاهی زمان لازمه تا درک کنیم حرفایی که از بزرگترها می شنویم... باید برسیم به جایی که اونا مدتها پیش رسیدن
دقیقا ... ما راهی رو میریم که اونا ازش گذشتن و حالا ی خوان که درست گام برداریم