...

«گاهی دلم برای خودم تنگ می‌شود»
دایم برای تو که جز اینم عزیز نیست

آرامشی به خشم تو دیروز دیده‌ام
امروز با کسی غزلم در ستیز نیست

مانند برگ ریختی و ریختی‌ام، ولی
پائیز هم همیشه چنین برگ‌ریز نیست

بی‌بانگ صور خواب من آشفته گشته است
گوشم دگر به زمزمه رستخیز نیست

محمدعلی‌بهمنی

چند تکه حرف 54


پای سفر من لنگ نیست

جاده ها هستند و پیچ و خم کشدارشان

و عابرانی که همت آذوغه راهشان می شود

زائرانی عاشق در جاده های کهن عشق

به سوی دوست پر می کشند...



پ.ن : دارم میرم مرخصی و دیدار از یار و دیارم .... فعلا


چند تکه حرف 51



در شهری که من زندگی می کنم-

همه چیز وارونه است ...

آدمها - قناری را زیبا می پندارند

ولی در قفس محبوسش می کنند

و کلاغ ها خوشبخت ترین موجدات زمینند

که زشتند - که آزادند ...


چند تکه حرف 42


ار همان ابتدا- از همان آغاز
از موقعی که تو به من خندیدی
خدا به ما حسودی کرد
و تنهائیش را به شکل سیب در آورد ...
و ما تا امروز -

تاوان تنهائی خدا را پس می دهیم



....

شاید اینجا جایش نباشد که بگویم من هم قاطی مرغها شده ام

چند تکه حرف 40


وقتی تمام خوشبخت های دنیا می گویند:
زندگی را پندار ها می سازند ...
من به این فکر می کنم-
که دخترکان گل فروش خیابانی به چه فکر می کنند ...