وقتی که دست دراز می کنم تا شاخه ی کوچک خاطره ای را بچینم - یادم می آید - چند صباحی می شود که درخت خاطرات من گل نداده است ...
باید نهال تازه ای برای تابستان زندگیم بکارم ...
دلم برای سیزده بدر امسال شمال و خوردن کاهو با ترشی لک زده است - بهار که می شود سبز ها هم هزار رنگ می شوند
بر چهره گل نسیم نوروز خوش است
در صحن چمن روی دل افروز خوش است
از دی که گذشت هر چه گوئی خوش نیست
خوش باش و ز دی مگو که امروز خوش است
عمر خیام