زندگی همین است دیگر

 

روزهائی که برای خودت کلاس می گذاری و از مترو و هرج و مرجش دل می کنی ... روزهائی که یک جلسه مهم داری و خط اتوی لباس و شلوارت مهم می شود ... یا کلا روزهائی که بدور از چشم بانوی خانه با آژانس می روی سر کار برج میلاد را می بینی ... خواه از حکیم باشد و خواه از همت این برج سیمانی را میلیونها آدم در روز می بینند و شاید هم این برج میلیون ها آدم را رصد می کند ... برجی که سالها سر ساختنش حرف و حدیث زیادی گفته شد و یکی از بزرگترین های خاور میانه بود ولی خیلی زود برایمان عادی شد ... انگار از اول وجود داشت . زندگی ما هم شده حکایت برج میلاد و بزرگی و عادی شدنش ...چقدر زود چیزهای بزرگ زندگیمان عادی می شود و انگار سلامتی مان ، موقعیتمان، خانوادمان همیشه وجود داشته اما این چیزها خیلی بزرگند  ... عادی شدن خوب است اما عادی دیدن را اصلا دوست ندارم ...

نظرات 4 + ارسال نظر
الــــی ... چهارشنبه 10 مهر 1392 ساعت 16:18 http://goodlady.blogsky.com/

نمیخواید بگید که عادی شدید و عادی شدند؟

ما که هر موقع میبینیمتون و میخونیمتون و میشنویمتون انگار واسه اولین بار ِ

حتی صبح هم که از خواب بیدار میشم جدا از خونه که همون ه حدس میزنم یه چیزی جدید داره اتفاق میفته که من بی خبرم :)

نه بابا جان، عادی چیه ؟! شما محبت دارید بانو جان
همیشه یه اتفاق جدید در حال وقوعه

پگاه جمعه 12 مهر 1392 ساعت 01:51

حرف دل این روزهای منو زدی ... جالب!

ما کلا حرفهایمان را با دلمان می زنیم ، بانو :-)

روناک شنبه 13 مهر 1392 ساعت 16:51

زندگی ساختنی است ...

حتما میگویید موافقم . میدانم بانو ....

ساختن زندگی و ساختن با زندگی فرق می کند ... تفاوت ایندو کیفیت زندگی را تعیین می کند ... اما شما راست می گوئی بانو جان

armin سه‌شنبه 16 مهر 1392 ساعت 14:47

Fekonam hanozam onvan ra dashte bashad.bolantarin borj betoni

آرمین همین است دیگر یکی از خاص ترین سازه ها را می بینیم و خیلی عادی از کنارش می گذریم ... همه حرفم اینست که کلا چشم عادی بینمان خیلی خوب کار می کند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد