قصه


آخر همه ی قصه های دنیا را خوب تمام می کنند. آدم نمی داند که واقعا فرجام کار همین می شود یا فقط ،راوی می خواسته زودتر تمام کند قصه را ...


نظرات 7 + ارسال نظر
فری شنبه 24 فروردین 1392 ساعت 10:44 http://labkhkhand.blogsky.com/

چه قشنگ گفتی

شما قشنگ می خوانی استاد

فری شنبه 24 فروردین 1392 ساعت 17:19 http://labkhkhand.blogsky.com/

این عکست شده بک گراند لبتاب من آدم می بیند دلش باز می شود.

ما هم از زاویه ی دید بانویمان و عکش هایش به وجد می آئیم عین شما

فری یکشنبه 25 فروردین 1392 ساعت 13:57 http://labkhkhand.blogsky.com/

زنده باشن. همینه که به دل منم نشسته

رسول یکشنبه 25 فروردین 1392 ساعت 23:51

سلام بابک خان..
سال بعد پیشاپیش مبارک
به قول لیسانس وظیفه، آرمین، آدم شروع میکنه که فقط تموم کنه..

بله خب تموم کردن گاهی اوقات خودش هنره

بئاتریس دوشنبه 2 اردیبهشت 1392 ساعت 17:38

آفرین به بانو..چه عکسی شده..مرسی

بله واقعا چه عکسی شده ... بهار همه را نقاش و عکاس می کند ... :-)

الــــــــــی... سه‌شنبه 3 اردیبهشت 1392 ساعت 10:49 http://goodlady.blogsky.com

من راه تــو را بسته، تـــو راه مرا بسته

امید رهایی نیست وقتی همه دیواریم...


همیشه آخرش خوب تموم میشه....
اگه خوب تموم نشده یعنی هنوز آخرش نرسیده...

دلم برای تمام عکسها و جمله های اینجا تنگ بود...

برای تمام آرامش پنهان شده پشت تموم ه عکسها کلمه ها...

پایتخت چه خبر مهندس؟

اردی بهشت مبارک...

هوای پایتخت خوب و من فرار می کنم و دلم هوای دریا کرده ... رهسپار دریا می شوم یک مدتی را

آرمین جمعه 20 اردیبهشت 1392 ساعت 23:44

راوی هم خودش حوصله ش سر رفته. از این همه قصه تکراری

شاید اینچنین باشد برادر ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد