بعضی مواقع احساس می کنی یک حسی می رود زیر جلدت و می خواهی که سر به تن عالم و آدم نباشه. وقتی در اون حال خودت رو تو آینه نگاه می کنی و می بینی که می خوای سر به تن خودت هم نباشه.... بهتره قبل از هر تصمیم و اقدامی یه نگاه تو آینه به خودت بندازی چون این روزا پل های پشت سر واسه خراب کردن خیلی کمند ...
دقیقأ همین حالت برا من پیش اومد ولی من پل پشت سرمو خراب کرده بودم
حواست به پلهای دیگه باشه
اگه الانم اون حس رو داری من برم فردا بیام
کدوم حس رو این یه پست اخلاقیه واسه همه گفتم شرح حال که ننوشتم
کمی صبر و شکیبایی
درسته ولی همیشه ادم صبور نیست
آدمیست دیگر .یک روز حوصله هیچ چیز را ندارد. دوست دارد بردارد خودش را بریزد دور
عاشق این جمله حسین پناهیم
منم عاشق تو و حسینم آرمین
حالا یکی میشناختم عاشق منو تو حسین بود
کی؟ کی؟
بابک من زدم همه پلها رو داغون کردم...
برای من پشیمونی خیلی دیره...
بستگی داره که چطور ببینی وضعیت رو همیشه یه سری پلها رو نمیشه خراب کرد و اینکه شاید رو یک رودخونه اشتباه پل زده باشی و بود و نبود اون پل مهم نیست. سخت نگیر الناز خانم
مچکرم
من پلی برای خراب کردن ندارم
جالبه - این خوبه یا بد؟