چند تکه حرف 41



استعاره ها پر شدند از دالان و دروازه

اما تو هنوز

پشت دیوار های شعر پنهانی ...

نظرات 10 + ارسال نظر
شاید یه دوست یکشنبه 22 آبان 1390 ساعت 13:21

آپم

آپرین دخترم

فری یکشنبه 22 آبان 1390 ساعت 23:47

خوب پشت دیوار شعر، همون دالان و دروازه هاست دیگه! امّاش برا چیه؟

بله ما هم دنبال این دالان ها می گردیم خواهر

فری یکشنبه 22 آبان 1390 ساعت 23:48

راستی یه چیزو می دونستی؟ که من دوست دارم؟ واقعن واقعنی

چیو؟

دختر خوب ! دوشنبه 23 آبان 1390 ساعت 01:56

مرسی بابک جان ! :)

خواهش

پروانه دوشنبه 23 آبان 1390 ساعت 10:44

«دورازه»!

اومدم عکس خونه مو ببینم با دورازه بسته رو به رو شدم
دیده نمی شه

چه خوب که خونه هاشون نمی فروشن! اصلا من باید برم اونجا رو ببینم مخصوصا اون پیر هایی که این فکر رو دنبال می کنند.

مرسی بابت تصحیح شعر

فسیل دوشنبه 23 آبان 1390 ساعت 15:51 http://www.fosil.blogsky.com/

چقدر رمانتیـــــــــــــــــــــــــــک

ها؟ خواهش می کنم قابلی نداشت :)

فری دوشنبه 23 آبان 1390 ساعت 15:53

اولا مشکل من با شعرت در رابطه با کلمه " اما " بود. به نظرم اضافیه، فقط برا وزن شعر اومده.
دوما چاق، چی چیو! تو رو میگم. "دوسِِِِِت"

منو دوست داری ؟ عزیزم من هم دوستون دارم هوار هوار :-)
مرسی فری جان

آرمین دوشنبه 23 آبان 1390 ساعت 18:58

بابک جان ماکه اینجاییم.

یه لحظه رفتیم پشت دیوار یه کار کوچیک داشتیم برگشتیم میبینیم گلایه کردی

آخه فکر کردم رفیق و شریک نیمه راه شدی ارمین :دی جالا اون پشت چیکار داشتی اصلا؟

آرمین سه‌شنبه 24 آبان 1390 ساعت 10:25

رفته بودیم دس به آب

بانوی ... پنج‌شنبه 26 آبان 1390 ساعت 15:02 http://wf3.blogsky.com/

چه عجب ادرس گذاشتی برادر :)

این یکی رو خوشم اومد خیلی

قابلی نداشت خواهر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد