یادداشت های ...

گفته بود پیش از این‌ها: دوستی ماند به گل
دوستان را هر سخن، هرکار، بذر افشاندن است

در ضمیر یکدگر
باغ گل رویاندن است
...
گفته بودم: آب و خورشید و نسیمش مهر هست
باغبانش، رنج تا گل بر دمد

گفته بودم گر به بار آید درست
زندگی را چون بهشت
تازه، عطرافشان و گل‌باران کند

گفته بودم، لیک، با من کس نگفت
خاک را از یاد بردی خاک را
لاجرم یک عمر سوزاندی دریغ
بذرهای آرزویی پاک را

......


فریدون مشیری

نظرات 3 + ارسال نظر
آرمین شنبه 31 اردیبهشت 1390 ساعت 22:00

بابک جون یکم درشتش کن . چشام نمیبینه

آرمین یکشنبه 1 خرداد 1390 ساعت 00:18 http://nagoftehaa.mihanblog.com/

سوزاندی بذرهای آرزو را

نه - خودش سوخت ...

آرمین یکشنبه 1 خرداد 1390 ساعت 16:22

خودش سازاند یا خودش سوخت ؟
خود بذر که خودبه خود نمیسوزه . باید یه نفر دخالت کنه

مهم سوختن بذره با چی و با کی مهم نیست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد