این روزها فکر می کنم آیا روز تولد بعدی ام شروعی برای زندگی بهتر خواهد بود یا روزهای پر حسرتی که می خواهم از دنیا فرار کنم ... چقدر از پیچیدگی های زندگی حالم بهم می خورد ...
من بی می ناب زیستن نتوانتم
بی بـــــــاده کشیدِ بار تن نتوانم
من بنده آدن دمم که ساقی گوید
یک جامِ دگـــر بگیر! و من نتوانــم
خیــــــــام
وقتی که خوب نگاه می کنم به زندگیم - می بینم یک جور هائی شبیه تو شده زندگیم - زیبا و دلنواز و نا راضی - شاید تقصیر کسی نباشد که شدی همه زندگیم
وقتی انسانها اینقدر از دست زندگی سیرند و می خواهند از آن فرار کنند - با خودم می گویم چرا زندان نمی گذارند اسم زندگی لا مصب را