یادداشت های ...


نازنینم

می دانی ...

کافرم می کنی؟!

انکار کردن هایت

اعتقادم را خسته کرده اند

اما-

هنوز مومنم - حتی به بودنت - به دور بودنت - به ...

می دانی؟!

نمی دانم کدام حرفت -

آخرین امید را در هم خواهد شکست ... مرا خواهد شکست

نظرات 8 + ارسال نظر
فری دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 10:47

قشنگ بود.

رضا۱۹ دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 11:10 http://.blogsky.com

بابک جان
شعرت فوق العاده است

حسابی آدم رو...

رضا۱۹ دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 11:12 http://reza19.blogsky.com

آدرس وبلاگم یادم رفت بذارم

delniya دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 19:44 http://delniya.blogsky.com

shere ghashngi bud

آرمین دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 22:23 http://nagoftehaa.mihanblog.com

خبریه انشالله ؟

... سه‌شنبه 26 بهمن 1389 ساعت 01:05


مدتی بود شعر نمی ذاشتی ! و حالا با این سروده من و غافلگیر کردی !
هنوز مومنم به بودنت به دور بودنت ...

نمی تونم نظر بدم . کم آوردم ...

هیس جمعه 29 بهمن 1389 ساعت 10:20 http://l-liss.blogsky.com

مریم یکشنبه 1 اسفند 1389 ساعت 09:27

خیلی عالی بود و عجیب وصف حال
یه زمانی در من هم چیزی شکست امید بود یا نه نمی دونم ولی
بگذریم بازی های عجیبی داره این زندگی .........

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد