بازارچه چهار سوق بابل پس از مرمت مجدد




سالهای آخر دبیرستان و زمانی که مثلا ما خودمونو بزرگ احساس می کردیم ، با بچه ها قرار می زاشتیم که بریم قهوه خونه ... که همه دوستان بابلی متخلف می دونن اسمش چیه، بافت قدیمی اینجا خیلی واسم خاطره انگیزه ...


نظرات 7 + ارسال نظر
محسن دوشنبه 21 تیر 1389 ساعت 20:54 http://after23.blogsky.com

چقدر این جا قشنگه. روزش رو نمیدونم ولی با این نور پردازی که خیلی قشنگه.

روزهام قشنگه ، رنگ سفال تو روز قشنگتره

پروانه چهارشنبه 23 تیر 1389 ساعت 09:20 http://www.parvazbaparwane.blogspot.com

با درود
اگر کمی در باره ی تاریخ این بازار بنویسی سپاسگزار خواهم شد.

باید فرصت بدین تا برم تحقیق کنم

بهار یکشنبه 27 تیر 1389 ساعت 16:47

خیلی قشنگه و حتما واسه ی خودت خاطره انگیز!
خوش بگذره

خوب اول جوونی و کلی کار که می خوای انجامش بدی
جای دنجی بود
یادش بخیر

ناهید یکشنبه 27 تیر 1389 ساعت 21:30 http://nahid-sunset.blogsky.com

بابک عزیز
کجا هستی؟

ناهید یکشنبه 27 تیر 1389 ساعت 21:32 http://nahid-sunset.blogsky.com

معلوم جای با صفائیه.
واسه یه بعد ازظهر که بخوای در آرامش باشی.
ای کاش فرصت بشه ...

مریم پنج‌شنبه 31 تیر 1389 ساعت 09:09

سلام بابک جان
اولا که چه جای باحالی خیلی خوشگله
دوما خیلی بی معرفتی اومدی تهران رفتی نه هایی نه هویی بابا می رفتیم یه کافی شاپی مهمون من یه چایی ، آب پرتغالی چیزی می خوردیم ترسیدی شام بدی ؟ خیلی بی معرفتی دلخور شدم ازت ولی مطمئن باش من بیام کیش حتما میام می بینمت .

shoma lotf darid, tashrif biarid ghadameton roye cheshm

مریم جمعه 1 مرداد 1389 ساعت 15:32

جدی گفتم در ضمن یادت باشه من به هیچ کس لطف نمی کنم

:-)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد