این روز ها ...

 

 

آسمان دلم ابریست 

خدایا تو بگو ... 

سهم من از تب خورشید کجاست؟ 

دیرگاهیست که اینجا هستم 

من و تنهائی و ابر  

      . . . . .

آسمانم بغضی،  

تا فراسوی  نم و قطره ی باران دارد 

و نگاهی که شکست . . . 

و نگاهی که گریست . . . 

و نگاهی که تو را،  

در همین جا گم کرد

نظرات 3 + ارسال نظر
نوازش باران دوشنبه 23 فروردین 1389 ساعت 18:18 http://navazesh-e-baran.blogsky.com

سلام
وبلاگ قشنگی دارید
سر بزنین ، منتظرم

مریم سه‌شنبه 24 فروردین 1389 ساعت 09:11

درودو سپاس
دیروز سر می زدم و وبگاه تون پیام نا مانوس داشت نگران حضور مثبتتون بودم خوشحالم که بازم هستید افق های نویی که چشمهایت را با آن شسته ای مطمئناْ تو را به روزهای آرام و خوبی هدایت خواهد کرد.

می دانم که فراموش می شوند همه اتفاقاتی که روی می دهند اما درسی که می گیریم تا انتها با ماست

ناهید سه‌شنبه 24 فروردین 1389 ساعت 19:30

سلام بابک عزیز

می دونی که خورشید و ماه و ستاره ها پشت همین ابرا هستن؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد