کاش می دانستی

تو به یک مسئله شبیه شده ای

در ریاضی مبهم زندگیم

اما

شاید به خاطر توست

که این روزها

ریاضی زندگیم شیرین شده است ...



آسمان مال منست


آسمان زیبا بود

آن شبی که

همه آبی بودیم

ماه در هرم تب شب

می سوخت

شهر از حجم نفس های مه آلود سکوت

پر و خالی می شد

                                                          «ع.آوا»

کیش

مسیری را که با کشتی ۱۴ ساعته پیمودیم با هلی کوپتر ۲۵ دقیقه ای طی کردیم و این یعنی تحریم روی ما اثر نگداشته است فقط ۱۴ ساعت نا قابل- فرصت زندگی را کشته است برای من یک نفر برای شما را نمی دانم

.....................................

مبدا سکوی نفتی ...  واقع شده در فیلد نفتی ...


در انتهای این پست به بزرگی این کشتی پی خواهید برد



این هم خشکی دیگر از نوع هوائیش


در این تصویرمی بینید که شاید فقط کمتر از ۱۰ درصد کیش عمران و آبادیست


جنگل هم داریم اینجا - آهو هم دارد که ما ندیده ایم


این همسفرمان خواب بود وگرنه تصویر بهتری می شد گرفت از خطوط ساحلی


دیگر داریم فرود می آئیم به سلامتی


و باز هم صبح های زود جمعه های لعنتی (مربوط به امروزست) و حرکت به سمت محل کار



همین است زندگی گاه و بی گاه من و هیجانات پر شمار زندگی









 این روزها احساس آسمان را می فهمم- می دانی؟! فقط حضور مهتابیت را کم دارم


...


وقتی دلت پر از حرف های ناگفته می شود- شبیه این ابر هائی می شوی که نباریده نگاهت می کنند و فقط حسرت به ذهن هر دویتان خطور می کند