فردائی که هوا -
نه سرد می شود و نه گرم
فردائی که برگها-
فریب رنگ ها را می خورند و نقش بر زمین خواهند شد...
فردائی که در همین حوالی -
کوچه ها به خش خش صدا می نالند
فردائی که کلاغ ها -
سیاه پوش و مویه کنان به آسمان شهر فرود می آیند
فردائیست که-
پائیز میهمان خانه ما می شود ...
وقتی که واژه ها
در گذار زمان کش می آیند
آنگاه -
گفتن یک "مرا ببخش" -
می شود بغضی به درازای تاریخ ...
این شبها ستاره شدن هنر نیست-
فانوس هم که باشی-
کورسوئی هم اگر باشد-
آسمان این شهر را روشن میکند ...