-
باور کن
یکشنبه 23 آبان 1389 16:38
مطمئن باش در نبود تو حتی زیبائی این خیابان های سوت و کور پیکر تنهائیم را می خراشد
-
جمعه های لعنتی
جمعه 21 آبان 1389 13:33
جان خودم فکرش را هم نمی کنید هر جمعه ۷ صبح بیدار شدن و سر کار رفتن و تا شب ماندن چقدر دردناک است - لا اقل برای من که اینطور است - نمی دانم اگر این دوش حمام نبود من چطور باید بیدار می شدم
-
یک روز آفتابی آرام
سهشنبه 18 آبان 1389 15:49
دلم برای یک روز آفتابی و آرام تنگ شده است
-
استکان
پنجشنبه 13 آبان 1389 08:36
قلبم شبیه استکان کوچک و قلمی قهوه خانه های بین راهی است، با اینکه کدورت روی شیشه دلم نشسته است اما می شود باز هم جای گرمش را نوشید و عطرش را به مشام کشید . زندگی همواره ادامه دارد ...
-
عبرت
سهشنبه 11 آبان 1389 08:35
کم کم دارم یاد می گیرم که نگه داشتن خیلی چیز ها سخت تر از بدست آوردنشان است من این روز ها چقدر خسته ام ...
-
همیشه های تمام نشدنی
یکشنبه 9 آبان 1389 09:18
همیشه به خودم می گویم اینبار شانس بهتری برای زندگی نصیبت می شود و خیلی راحت شانس های قبلی زندگیم را می بازم و دوباره عین ... تو گل زندگی غلت می زنم
-
تبسم
شنبه 8 آبان 1389 09:31
نخند!!! یک روز شاید ترا به خاطر کار نکرده ات به دار آویزند - ما محکومیم برای کارهائی که می توانستیم انجام دهیم و نداده ایم ؛ ما به خودمان خیلی بدهکاریم ...
-
آن روزها...
پنجشنبه 6 آبان 1389 12:29
آن روز را خوب یادم هست ؛ چه بارانی بود و شیشه ی ماشین بخار گرفته بود؛ جاده لغزنده بود و مسیر طولانی ؛ اما آمدم ؛ مثل همان داستان همیشگی ؛ آن مرد در باران آمد ؛ یک امانتی که همه اش بهانه ای بود برای بارانی شدن ؛نمی دانم که سردم بود یا نه؛ نمی دانم ... یادش بخیر هنوز می پرستمت، هنوز ماه من تویی هنوز مومنم ببین، تنها...
-
دیر و دور
چهارشنبه 5 آبان 1389 15:29
همیشه آدم ؛سیلی های محکمش را از کسانی می خورد که بیشتر از بقیه دوستش دارند
-
من هنوز دلم درد می کند ...
سهشنبه 4 آبان 1389 14:28
همیشه فکر می کنیم که اگر آدمها را در دلمان خط بزنیم زود فراموششان می کنیم؛ اما جای خط خوردگی شان تا سالها بر دل آدم می ماند و درد می گیرد.
-
جسارت
یکشنبه 2 آبان 1389 10:34
خدایا اولین حماقتت خلق انسان بود و دومین حماقتت راندن آدم و حوا از بهشت بود و سومین حماقتت قرار و مدار کوفتیت با شیطان بود و چهارمین حماقتت ... خدایا نگذار دهانم را باز کنم که چطور ما را ب ... داده ای ، احساس می کنم ما را کرده ای چرکنویس خودت، اما مطمئن باش پاکنویست هم چنگی به دل نخواهد زد، تو با ما فرق داری پس برای...
-
بخند به روی دنیا
پنجشنبه 29 مهر 1389 15:39
یه خواننده ای بود که می گفت بخند به روی دنیا، دنیا به روت بخنده. من به دنیا خندیدم اما دنیا گند زد به همه زندگیم
-
زندگی
چهارشنبه 28 مهر 1389 09:00
به قول یکی از دوستان که فرمودند: بنشین زندگیت را بکن مرد ، زندگی به قدر کفایت ما را می ک ...د
-
طرح ترافیک
دوشنبه 26 مهر 1389 08:42
کاش می فهمیدم، روزی که در طرح ترافیک دلت قرار گرفته ام جائی برای نفس کشیدن نخواهد بود، این شهر ماشینی شلوغ ...
-
بخت انسانها
یکشنبه 25 مهر 1389 11:39
کاش ستاره بخت و شانس آدم ها دست خودشان بود
-
عمل و عکس العمل
شنبه 24 مهر 1389 11:28
بهتر است سادمان باشد به همان اندازه که دیگران را احمق می دانیم شاید به همان اندازه هم دیگران ما را احمق فرض می کنند ...
-
...
چهارشنبه 21 مهر 1389 13:33
بعضی چیز ها را نمی شود تغییر داد، لطفا دیدگاهتان را عوض کنید
-
بعضی روز ها همین جوری
دوشنبه 19 مهر 1389 16:32
بعضی روز ها همین جوری ، بی دلیل دلم برای شنیدن جمله ، همه می گن!!!، تنگ می شود. آدمهای این دور و زمانه هم عجیب شده اند با حسرتهایشان
-
دیدار
جمعه 16 مهر 1389 12:42
دیشب که ترا خواب می دیدم سوار بر قایقی بودی که خداحافظی را در حافظه سبز دشت می پاشاند انگار، رودخانه با خبر بود ، که انتهای این مسیر دیداری به عظمت دریا به انتظارش نشسته است ، و تو تنها لبخندی بر لب داشتی ...
-
ستاره اقبال
پنجشنبه 15 مهر 1389 16:32
این روزها خدا هم در حال هدفمند کردن نعمات خود می باشد. قبل تر ها ماهی یکبار ستاره اقبالمان را می دیدیم. اما حالا ، ستاره اقبال ما کلا خاموش است، شاید در راستای حذف یارانه انرژیباشد این اتفاق. خدایا تو دیگر چرا؟!
-
باران
پنجشنبه 15 مهر 1389 09:02
وقتی که باران ، قطره قطره آز گوشه چترت روی زمینی می ریزد ... که آن روز، من و تو ، خاطره زندگی را کشتیم و دفن کردیم... تنم می لرزد، نکند، جوانه ی یک اشتباه دیگر سبز شود
-
مسکن
یکشنبه 11 مهر 1389 09:22
نازنینم، وقتی تلسکوپ ها بهانه ای شده اند تا تصور آدمی از ماه را، تباه کنند.. راستش می ترسم، از آنروزی که دکتر ها برای درمان تنهائی، مسکن عشق را در پیشخوان داروخانه ها حراج کنند ...
-
خالی بند
شنبه 10 مهر 1389 13:55
همیشه می گفت: بگو نیستم، من هم دروغ را از خودش آموختم،هی رفیق، منم دیگر نیستم ...
-
سوال؟
شنبه 10 مهر 1389 12:41
کسی چه می داند؟! شاید فردا یا پس فردا یا روز بعدش یک اتفاق خوب در انتظار مان باشد، اما این دلیل نمی شود روزها ی افتضاحی را که در آن قرار گرفته ایم را به بهانه آینده تحمل کنیم یا کنار بیائیم،می خواهم بدانم که آیا می شود این روزها را هم زندگی کرد و لذت برد؟! لطفا موعظه نکیند!!!
-
آخرین حسرت
چهارشنبه 7 مهر 1389 08:44
بوسیدن دستانت در آخرین دیدار کوتاه مان تنها حسرتی بود که شکست در من ...
-
آینه های دروغین
دوشنبه 5 مهر 1389 17:37
این روزها حتی آینه ها هم یارای رهانیدم از تنهایی را ندارند
-
شروع
سهشنبه 23 شهریور 1389 10:33
شروع می کنم آنچه را که زندگی نامیده ایم و زندگی می کنم آنچه را که روزگار به من آموخت ...
-
مشت در برابر مشت
پنجشنبه 18 شهریور 1389 13:04
دارم کم کم به این نتیجه می رسم از این به بعد جای گفتمان و صبر مقابله به مثل رو راه حل مشکلات دو طرفه کنم، اگه یکی خواست بکوبه تو صورتت ازش نپرس چرا، تو هم مجکمتر بکوب تو صورتش... ------------------ این روز ها عصبانیم
-
زندگی - دریا
شنبه 6 شهریور 1389 13:40
زندگی مثل دریاست، هر وقت نا امید بشی و نخوای زندگی کنی، زندگی تو رو عین صرفای شکسته از دور خارج می کنه و تو باید تو ساحل تا اخر عمرت حسرت دریا رو بخوری
-
موازی
دوشنبه 18 مرداد 1389 13:49
این روز ها درگیر خطوط موازی شدم که یکدیگر را قطع می کنند ، مانده ام اگر فیثاغورث اینجا بود چه می گفت؟