وقتی انسانها اینقدر از دست زندگی سیرند و می خواهند از آن فرار کنند - با خودم می گویم چرا زندان نمی گذارند اسم زندگی لا مصب را
سهراب گفت:
چشم ها را باید شست
سهراب جان -
تو چشمه نشانم بده
خودم می دانم که باید بشورمشان ...
امروز صبح وقتی از پنجره اتاقم بیرون را نگاه کردم به جای هوای صاف و آفتابی - فقط گرد و غبار دیدم و باز هم به یاد حرف آن زیرک افتادم که گفته بود: این خاک خاک عراق نیست - تربت کربلاست و اینگونه شد که به خاطر امام خسین خاک بر سر شدنمان را توجیه می کنیم و نه بی کفایتی خودمان ...