آن موقع ها که بچه بودم با خودم درباره دنیای آدم بزرگ ها فکر می کردم . راستش را بخواهید فکر می کردم که دنیای یزرگتر و پیچیده ای دارند اما نه تا این حد - آن موقع ها فکر می کردم که خنده های آدمها به هم صادقانه و خالصانه است اما حالا فهمیدم که می شود خندید و صادق نبود از اینها بگذریم این حکایت کارت ها اعتباری و رمز هائی که به صورت ورود و خروج و اینترنتی و رمز دوم و سوم و ... پشت سر هم میآیند آدم را کلافه می کنند می ترسم چند سال دیگر برای لباس کندن هم باید رمز بدهیم تا مثلا دکمه پیراهنمان وا شود اینکه می گویم اصلا خنده دار نیست شما فکر کنید اگر زیپ شلوار رمزی باشد آنوقت چه عواقبی در بر خواهد داشت ...
دیشب جای همه تان خالی بود - کنسرت رضا صادقی عجب صفائی دارد و شوری - دارم برنامه می ریزم که اگر وقت شد برنامه خواجه امیری یا بنیامین را فراخور حالم بروم - لا اقل اگر عید را اینجا ماندم حال و هوایم را عوض کنم - البته اگر رئیس !!! بگذارد
دیشب هفت سینم خودش تنها سال جدید را شروع کرد - و من هم خوابی به درازای یکسال را تجربه کردم - آدم تنش می لرزد وقتی می بیند که امسال می خوابد و سال بعد بیدار می شود - امیدوارم که دیگر سال جدیدم سالی پر از بیداری و نشاط باشد ...
...................................................................................
وقتی سال 80 شروع شد اواخر دبیرستانم بود و من فکر می کردم که 10 سال دیگر کجای زندگیم ایستاده ام - و امروز بعد از ده سال دارم به این فکر می کنم که ده سال دیگر -سال 1400 - در کجای این زندگی ایستاده ام - یک جور هائی امید به زندگی و انگیزه سازی می شود برایم این ده سال های زندگیم...
...................................................................................
نوروز 90 به همه شما دوستان عزیز مبارک باشه
حس زیبائیست وقتی می بینی همه دوستان و عزیزانت این روز ها درگیر عید و خال هوای آن هستند و تو خوشحال می شوی و دلت آرام می شود از این همه شادی که بین شان جاریست
امسال عید را با خودم و کارم می گذرانم ....
وقتی به هر سو که می نگری - سیاهی نصیبت می شود - دو حالت دارد یا دنیای تو تاریک است یا باید عینک جوشکاری که به جای عینک آفتابی به چشم زده ای برداری