پشت بند همه کار ها و حرف ها و دل مشغولی های این زندگی پر سر و صدا یک سکوت جانانه در دل یک کوه مه گرفته، یک جنگل بکر و صدای پرندگان، یک ساحل خلوت و فراخ یا اصلا یک استکان چای قند پهلوی دونفره در یک جای دنج ... و همه اینها باید شمال باشد و سرزمین مادریت اما این روزها شمال فرق می کند از اول عید تا آخر اسفند شلوغ است و شلوغ ...
یعنی ما نریم شمال که آنجا برای شما دنج بماند؟
نه قربان، بروید و حالتان را ببرید اما دیگر شوش را در نیاورید ... ما هم دوست داریم زندگی کنیم به جان خودمان
واقغا بانو ، واقعا
یعنی شما هرجا میروی شورش را در نمی آوری؟
یعنی جایی نیست که شورش را در نیاری؟
شرمنده. شمال جایی نیست که بروی شورش را در نیاوری. نمیشود .
نه واله ، نه به الله
ما فقط وقتی خانه هستیم سر سفره و میز شورش را در می آوریم... شمال باید شمال بماند اگر شورش در بیاید دیگر اسمش می شود شور آباد
درست مثل اصفهان وقتی عید غلغله ست و من دلم میخواد رودتر برند تا توی شهرمون نفس بکشیم...
شمال...؟
نرفتم ...بلد نیستم ولی یحتمل باید حستون شبیه عید نوروز ه من باشه...
شمال کلا جای خوبی نیست من نمی دانم چرا ملت دست از سرش بر نمی دارند ... اصلا یک قولی بهم بدهیم ... من برای آسودگی شما اصفهان نمی آیم که یک وقت خدای ناکرده جایتان تنگ نشود و شما هم این شمال نمناک و شرجی و مرطوب را به ما واگذارید
ماهم فقط سر سفره شورش را در می آوریم.
با شمال
یعنی خوشم میاد عین منی
والا ما تا حالا یه بارم شمال نرفتیم!
دیوار کوتاهتر از ما نبود مهندس؟
باشه ما شمالتون نمیایم اما شما اصفهان ما بیایید
فقط نوروز نباشه
چون حتی اگه بخوام هم نمیتونم از این همه شولوغی حرص نخورم و غر نزنم و حتی بلند بلند توی تاکسی ناسزا نگم!
شما شورشو در بیارید لدفن!
ما مزاح نمودیم بانو شما به دل نگیرید ... اصلا هر چقدر دلتان می خواهد بیائید شمال عید و تابستان و چائیز و زمستان هم ندارد هر زمان که مایل بودید افتخار بدهید