قبلا ها خیلی عادت داشتم که بنویسم-کلی دفتر داشتم که روزانه ها و شعر ها و حرفهایم را می نوشتم و تمام نمی شد اما حالا پست های بلاگم از سه خط بیشتر نمی شوند - همه بهانه هایم برای نوشتن مردند - یا لا اقل برای من دیگر مردند و همه اشتیاقم هم با آن ... سه خط تمام شد
هر روز که می گذرد دنیا قابل تحمل تر می شود - یاد گرفته ام که ساقه ها اگر زیاد در باد برقصند می شکنند و ریشه ها همیشه وفادار می مانند . باید بیشتر قدر ریشه هایم را بدانم ...
دلم برای خیابان های بی خط -
تنگ شده است
خیابان های تنگ میان مزارع سر سبز
همان هائی که تو را شاعر می کند -
و تو احساست را روی جاده می رانی ...