باران میهمان روزان تازه از راه رسیده سال نو شده اند و تازگی را به رخ درختانی کشیده است که یادشان رفته بهار با کوله باری پر از لباس های سبز رسیده است ...
بهار فقط بشارتیست، برای رخوت زمستانی آدمهائی، که به غفلتی خود خواسته عادت کرده اند ............ سبزه ها را گره نزن ، امروز فقط گره ها را از دل بگشا ...
سلام
علیک سلام
بچه شمال هرجا بره بارونو با خودش میبره
کلا تو مغازه ام که میرم اونجا یهو مشتریش زیاد می شه دبگه دارم به خودم ایمان میارم
تعجب نگفتی مازندران نه شمال!
باران اصالت نیست یک خصیصه است و خصیصه ای برای تمام سرزمین های شمالی این مرز و بوم اما هر وقت بحث اصالت در میان باشد من مازندرانیم
خیلی چیزهارو از یاد برده ایم .
موافقم
یاشاسین مازندرانلری
یاشاسین آرمینلری
با چتر آبی ات به خیابان که آمدی
گنجشکها ورود تو را جار میزنند....همینــــــ....
حتماً بگو به ابر، به باران که آمدی
نم نم بیا به سمت قراری که در من است
از امتداد خیس درختان که آمدی
امروز روز خوب من و روز خوب توست
با خنده روئیت بنمایان که آمدی
فواره های یخ زده یک باره وا شدند
تا خورد بر مشام زمستان که آمدی
شب مانده بود و هیبتی از ناگهان تو
مانند ماه تا لب ایوان که آمدی
زیبایی رها شده در شعرهای من!
شعرم رسیده بود به پایان که آمدی
پیش از شما خلاصه بگویم ادامه ام
نه احتمال داشت نه امکان که آمدی
گنجشک ها ورود تو را جار می زنند
آه ای بهار گمشده... ای آن که آمدی....
.
.
.
این شعر رو دوست دارم و تو غزلکده بار ها خوندمش
ها؟
غزل خانه
.
.
.
آری ما هم رصد می کنیم غزل های نابش را بانو
سیزده بدر مبارک آقا بابک
.
.
سبزه ها را گره زدم امّا
با کدام آرزو؟ کدام دلیل؟
مثل من ذرّه ذرّه می میرند
همه ی سال های بی تحویل
بهار فقط بشارتیست،
برای رخوت زمستانی آدمهائی،
که به غفلتی خود خواسته عادت کرده اند
............
سبزه ها را گره نزن ،
امروز فقط گره ها را از دل بگشا ...
سیزده شما هم دربدر بشه
کاش آسمان دل تو هم بهاری میشد....
دریا عمیق است
تنهایی عمیقتر
دستات را بده
با هم دست و پا بزنیم
پیش از آنکه غرق شویم ...
شهاب مقربین
می شود در حال یادگیریم