چند تکه حرف 69


حکایت آدمها عجیبست ... روی زمین می ایستند و دلشان آسمان را طلب می کند و روزی که آسمان را تجربه می کنند ... دلشان برای زمین تنگ می شد ... کلا خدا هم مانده است با نوای کدام ساز ما برقصد ...


نظرات 8 + ارسال نظر
پگاه یکشنبه 7 اسفند 1390 ساعت 18:32 http://mamnoeh.blogfa.com/

خدا که عادت داره به این بگیرو ببند ما. خودمونو بگو "بیییییب" گیجه میگیریم!

راستی میگم با من آشتی هستین الان احیانن؟

ما از اول هم قهر نبودیم انتقاد روح یک ارتباطه

آرمین یکشنبه 7 اسفند 1390 ساعت 22:18

آدمیزاد نمیتونه با اون چیزی که داره حال کنه

و ای کاش آدمها جای لذت بردن از کلاهبرداری و دروغ و خیانت و جنگ و توطئه و ... یه تفریح و تعریف دیگه از لذتها داشتند

پگاه دوشنبه 8 اسفند 1390 ساعت 15:27 http://mamnoeh.blogfa.com/

آخی! چه مهربون. چه ماه!
چرا آرمین انقد با تو فرق داره پس؟

ارمین حساسه یه خورده

آرمین چهارشنبه 10 اسفند 1390 ساعت 00:50 http://nagoftehaa.mihanblog.com/

پگاه خیلی دوست داره روی خوش و مهربون منو ببینه.
...........
بابک تو بگو. تو که دیدی کجای دنیارو گرفتی؟

بزرگی میگه: بخند به روی دنیا دنیا به روت بخنده

محسن چهارشنبه 10 اسفند 1390 ساعت 23:56

من فکر کنم خدا بیشتر از آن که بداند باید به کدام ساز ما برقصد بیشتر سعر در رقصاندن ما دارد.

این هم نظریست قابل تامل یا مولانا

سایه پنج‌شنبه 11 اسفند 1390 ساعت 08:31 http://shadowplay.blogsky.com/

دلت واسه آسمون تنگ شده ؟!

دلتنگ آسمان آبی این روز هایم

الناز جمعه 12 اسفند 1390 ساعت 13:41 http://www.elel.blogsky.com

چه اشکالی داره هم آسمون رو داشته باشیم هم زمین.
به وقتش دلتنگ یکی دیگشون بشیم.
و در آخر... هر گلی یه بویی داره خوب!

اینجوری زندگی کردن خوب نیست که نصفش زمین باشه نصفش هوا - تصمیم تو بگیر یا اهل اینجائی یا اهل اونجا ...

بئاتریس یکشنبه 14 اسفند 1390 ساعت 15:57

نارضایتی خصلت آدمیزاده..و همینه که باعث پیشرفتش میشه!

دقیقا ولی پیشرفت به کجا؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد