دنیای اطراف ما دنیای تفاوت هاست. آنقدر متفاوت که آدمها را با هم دشمن می کند. اما وقتی صدای درون همان آدمها را می شنوی ... انگار تکه ای می شوند از وجود خودت یک خود بزرگتر ...
نمی دانم چطور آدمهائی که هم را نمی شناسند اینقدر نسبت به هم کینه به دل می گیرند ...
دنیای تفاوت ها و اشتباهات البته..ودرنتیجه کینه ها و دشمنی ها!
با دیدن عکس یاد ترانه ای از گوگوش افتادم:
جاده فریاد میزنه بیا...
دقیقا آهنگ گوگوش تو ماشین پخش می شد اما این اهنگش نبود - راننده سواری های جاده رو که می شناسی فقط هایده و مهستی و حمیرا و گوگوش
ما همه از گلیم. از یه خاک. یه روزی علم به جایی میرسه که از خاک رس سلول بنیادی تولید میکنه. حالا ببین کی گفتم. اینو بنویس یه جای بذار حداقل من بعد 400 سال دیگه شاید معروف شدم
چشم جناب استاد - اینو می زارم کنار بقیه جملات قصار شما
واسه پست وفاداری
نظر بذار چرا نمی گیری؟!
هنوز هیچی نشده هوش و حواست رفته که .... یه بابک داشتیم ها!
آها؟! باشه باشه
چه نوشته جالبی
آره دنیای ما آدما واقعا متفاوته مثل تیکه های یه پازل به هم که وصلشون کنی یکی میشن!!