چند تکه حرف 20

آرمین دوشنبه 21 شهریور 1390 ساعت 10:56

نظر منو که میدونی. صراحتا تو وبلاگم اعلام کردم آدم نیستیم .همه رو جمع بستم که کسی حسودی نکنه. با تشکر

بله ارمین جون - من عاشق همین صداقتتم - در مورد اون بیزنس مشترک هم دارم فکر می کنم اقا

شاید یه دوست دوشنبه 21 شهریور 1390 ساعت 12:24

خب کسی مارو اهلی نکرده شاید

یا اینکه ما با اهلی بودن کنار نمیایم

شاید یه دوست دوشنبه 21 شهریور 1390 ساعت 14:06

به قول روباره هر کار رسم و رسومی داره.. روباه کتاب شازده کوچولو رو میگم

آره شناختم روباه شما رو

... دوشنبه 21 شهریور 1390 ساعت 21:53

اگر می خواهی با من دوست شوی ... مرا اهلی کن !

و اگر من دوست اهلی نخواهم چه؟

آرمین دوشنبه 21 شهریور 1390 ساعت 23:39

منم هرروز به بیزینسمون فکر میکنم. از هر زاویه ای بهش نگاه کنی زیباست. بی عیب و نقص

ایول - می دونی که من رو ابتکار و فکر خلاقت حساب می کنم ارمین - یه شعبه اینجا یه شعبه هم اونجا - دفتر مرکزی شم تهران - خوبه؟

آرمین سه‌شنبه 22 شهریور 1390 ساعت 14:06

همه کشورا شعبه میزنیم. باید جوابگو نیاز مردم باشیم. یه فکرایم واسه طبقه چهارم کردم:یه کلینیک پزشکی باشه که مشتریای باکلاس تحت نظر دکتر باشن. برای تقویت قوای...از اینجور چیزا.
کلن هرجا که اسم دکتر باشه مردم با رقبت بیشتری استقبال میکن .بیشتر جنبه تبلیغاتی داره

آرمین- گفتم فعلا فکر کنیم - باشکاه زدن که الکی نیست

آرمین سه‌شنبه 22 شهریور 1390 ساعت 18:30

بابک من بیشتر از این طاقت ندارم . به نظرت چند سال باید فکر کنیم؟
شدیم مثل این زندانیا که واسه بعد از حبسشون برنامه ریزی میکنن

صبور باش برادر صبور - باید ظرفیت پذیرش بعضی چیزا تو ملت و ما بوجود بیاد - فعلا ظرفیت سازی کن برادر

... چهارشنبه 23 شهریور 1390 ساعت 10:14

البته کسی که به اهلی بودن انسانها شک داره قطعا نمی تونه اهلی باشه و دوست اهلی داشته باشه ...

پس اهلی نباش !!

من که ادم بشو نیستم کلا - واسه باقی آدما گفتم اینو

بئاتریس چهارشنبه 23 شهریور 1390 ساعت 12:06

اوهوم..موافقم