زیر آفتاب نشسته و مثل همه ی ما خسته از یک روز کار طولانی - اینجا آفتاب هم مروت ندارد- چشمهایش زیر اخمهایش و اخمهایش زیر چین و چروک پیشانیش گم شده اند. لباسی غبارآلود و کهنه مثل همه کارکنان پالایشگاه بر تن دارد و وقتی به نانوائی می رسند ماشین را نگه می دارد و برای افطارش نان داغ می خرد - هیچ وقت نفهمیدم نگاهشان به دنیا چه جوریست - راضیند یا قانع؟!!!
جزیره خارک - 31-5-90
چرا ازش نمی پرسی؟
جان؟ اینجا نصف آدماش یا شرکت نفتی هستن یا نصف دیگه اش سپاهی اطلاعاتی - می خوای خودت بیا بپرس اگه تونستی :)
فرق بزرگی است میان قانع و راضی..آفرین به نکته ی خوبی اشاره کردی..
اوهوم و من همین و می خواستم بدونم / جالبه تو چهرشون نمی تونی تشخیص بدی / از اون صورتائی که آفتاب سوخته و پر شکافه
راضیه!
از چی؟زنده بودنش یا زندگیش؟