یادداشت های ...


تا دیروز -

حتی پرنده ها هم مهمان سفره کوچکمان بودند

تقصیر زمانه است فقط

وگرنه سفره همان سفره و پرنده همانست که بود

جای ما خالیست شاید ...

نظرات 11 + ارسال نظر
ماندانا شنبه 21 خرداد 1390 ساعت 15:08 http://marhamdel.blogsky.com

عالی بود .

خواهش

آرمین شنبه 21 خرداد 1390 ساعت 16:36

کاهوهه یا طرح کاهو؟
..........
درضمن تقصیر ماست

کاهوئه دیگه
.............
اون ترانه هم گیلکی بود ارمین - اگه طبری بود شاید من می شناختمش :)

فری شنبه 21 خرداد 1390 ساعت 17:41

اینجا خونتونه؟!!! ببخشید شما تو بهشت زندگی می کنید؟

شما چشات بهشت می بینه

شاید یه دوست یکشنبه 22 خرداد 1390 ساعت 08:38 http://mylittlesong.blogsky.com/

بچه که بودیم حضور خیلی چیزارو راحت می فهمیدیم.. گمونم دلامون طراوت و سبزی اون روزا رو یادش رفته..

شاید اینطور باشه که تو می گی

[ بدون نام ] یکشنبه 22 خرداد 1390 ساعت 09:12

آره کار خودمه خوبه که؟ نیست؟

خب حالا - چرا می زنی؟ هر جور خودت راحتی :)

آرمین یکشنبه 22 خرداد 1390 ساعت 10:21 http://nagoftehaa.mihanblog.com/

چرا تو ایران به کاهو احترام نمیذارن؟
آلمانو نشون میداد هر کاهو رو که میچیدن میذاشتن تو یه مشما بعد مرتب میچیدن تو جعبه تازه اصلا روی هم نمیذاشتن تا فشار نیاد بهشون عینه گل مراقب میکردن تا به مغازه برسه . ینی تو کاهو رو که میخریدی از همون برگ اولش میتونستی بخوری . اینجا انقدر میچپونن توهم که میاری خونه باید ۱۰ برگ بکنی تا به جای سالمش برسی . شما هم از اونایید ؟ یا بهش احترام میذارید

ارمین ما کاهو رو می خوریم - احترام دیگه چه صیغه ای هست - اون برگائی که می مونه قسمت مرغ و خروسا می شه

شاید یه دوست یکشنبه 22 خرداد 1390 ساعت 11:08 http://mylittlesong.blogsky.com/

ای وای من کی اونجوری گفتم.. بیا امروز به خاطر شما ور داشتم

اخه پشت چشم نازک کردی گفتم می خوای بزنی حتما - از حسن توجه تان سپاسگزارم :)

آرمین یکشنبه 22 خرداد 1390 ساعت 14:50 http://nagoftehaa.mihanblog.com/

خاب همه که مثل شما مرغ و خروس ندارن برگای خرابشو بدن به اونا . کاهو اگه خوب بسته بندی بشه همه برگ هاش قابل استفاده ست ولی تو سبزی فروشیا رو که نگاه کنی همیشه چقدر برگ کاهوی ضایعاتی جمع شده .

بابا میوه فروشیه گل خونه که نیست از تولید به مصرف کاهو بفروشه - اونجام اونجاس اینجام اینجا

آرمین یکشنبه 22 خرداد 1390 ساعت 20:36

من چی میگم تو چی میگی؟
من به میوه فروشی کار ندارم . من به کشاورز میگم وقتی کاهو رو میچینه هر کدومو بذاره تو مشما با شخصیت بچینه تو جعبه .تازه روی هم نباید بچینه تو هر جعبه فقط یک ردیف. نباید بسته بندیش فشرده باشه
افتاد؟؟؟

فری یکشنبه 22 خرداد 1390 ساعت 20:41

من همیشه حسرت می خورم که چرا مرغ و خروس نداریم. آخه بچه که بودیم داشتیم و نه نون هدر می شد نه آشغال سبزی نه کاهو نه هیچی.
راستی چرا هی شما پالس منفی می دی و هی همه تایید می کنن. باور کن ما هنوز ته نونامونو میریزیم تو یه ذره حیاطمون واسه پرنده ها، اونا هم واقعا استقبال می کنن. تازه تو گرما براشون آب هم می زاریم. تازه بابام یه جا درست کرده که شاید کبوترا خواستن بیان لونه درست کنن. باور کنید همه چی آرومه!

بهار دوشنبه 23 خرداد 1390 ساعت 10:32

چقددددددددددددددددددر اینجا خوشگله
بهت حسودیم شد که اینجا بزرگ شدی

فقط می گم که اینجا همین جوری نبود - بعد از یک . نیم متر خاک ریزی و گذشت 15 سال از زندگیمون به اینجا رسیده - واسه همه چی باید زحمت کشید :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد