یادداشت های ...


کاش می دانستی که وقتی با مورچه ها بازی می کنی - تو بازی می کنی ولی او رنج می برد ...

نظرات 23 + ارسال نظر
آرمین جمعه 6 خرداد 1390 ساعت 10:01 http://nagoftehaa.mihanblog.com/

سید مهدی موسوی میفرماید/

یک سمت تویی و عشق: مرگی ساده

یک سمت جهان به قتل من آماده!

می ترسم! مثل بچّه گنجشکی که

در دست دو بچّه ی شرور افتاده
...............
راستی دوتا دستت که جلوته. دوربینو با دهنت نگه داشتی

دوربین چشمامه اینبار - دوستم بود که دوربین و نگه داشت

... شنبه 7 خرداد 1390 ساعت 10:20

ای بابا
دستت و ببر کنار خط افق و ببینیم...

پ.ن چه دستی هم هست
دست خودته

مازیار شنبه 7 خرداد 1390 ساعت 22:44

وووووووووو
خاه مگه مرض دارنی ملیجه جا ور شورنی
تی دست اتی سیاه چه هسه میدست گنه زکی کا


مه دست پشت به نور هسه - وگرنه من کجه شما کجه

فری یکشنبه 8 خرداد 1390 ساعت 12:32 http://fffery.blogsky.com/

خوب می دونیم دیگه، چرا جیگرمون رو خون می کنی؟
(امروز دوتاشون رو کشتم!)

چیا رو کشتی؟

فری یکشنبه 8 خرداد 1390 ساعت 12:33

نگفتی ای خط افق یعنی چه؟

بزرگ که شدی یاد می گیری خودت

فری یکشنبه 8 خرداد 1390 ساعت 12:36

دستاتم چاقه! خو یک رژیم بگیر!

(ماشالا چشم نخوری خوب سرحال شدی بگی نگی هیییییییییی)

نمی دونم اضافه وزن من چه بار اضافی به دوش شما می زاره :)

ارمین یکشنبه 8 خرداد 1390 ساعت 16:49

بابک جان فری اومد . تنهاتون میذارم از وبلاگ نویس لذت ببرین

منو با فری تنها نزار ارمین - تو رو خدا ارمین

فری یکشنبه 8 خرداد 1390 ساعت 19:32

می ترسم بترکی، بی ببک بشیم.
(دو تا از مورچه ها)

عزیزم من غذا می خورم - تیوپ نیسم که خودمو باد کنم

فری یکشنبه 8 خرداد 1390 ساعت 19:33

در ضمن ، چی کار کنیم سرگرمی ما هم شده گیر دادن به وزن تو

کاش پسر بودی فری جان - کاش!!!

آرمین یکشنبه 8 خرداد 1390 ساعت 23:35

کاش پسر بودی ...

همون بهتر که پسر نیست وگرنه کار به جاهای باریک و باریکتر میکشید . پای کاظم خدا بیامرزم کشیده میشد وسط... درست نیست اون بنده خدارم از قبر بکشیم بیرون

فری دوشنبه 9 خرداد 1390 ساعت 09:09

خدایا هر روز برای پسرنبودنم شکرت.
این آرمین خانم حسوده ها، بعد عمری اومدیم یه دل سیر نظر بدیم. اگه گذاشت.
هوووووشد ببک، از خداتم باشه. برم دیگه نیام، برم ، برم ...

عزیزم متوجه این هوووووشد شما نشدم؟ این یعنی چی خانم مهندس؟

... دوشنبه 9 خرداد 1390 ساعت 09:54

سلام

صبح به خیر

چرا عصبانی هستی؟ریلکس باش ...

چشم چشم

... دوشنبه 9 خرداد 1390 ساعت 09:57

می بینی بابک به قول فری جون "ببک"
من چقدر بدجنسم

با ذکر منبع مشکلی نداشت :-"

فری دوشنبه 9 خرداد 1390 ساعت 12:32

مودبانه هوی

اِها مودبانه هم بلدی

فری دوشنبه 9 خرداد 1390 ساعت 12:36

حالا تو هم معنی خط افقو بگو، ببینم بلدی!

تفاوت بین بودن و رفتن می شه خط افق

آرمین دوشنبه 9 خرداد 1390 ساعت 17:19 http://nagoftehaa.mihanblog.com/

هوووشششششد کجاش مودبانه ست؟
اصلا چه فرقی با هووووووووووووووشه داره ؟ دانشجوی مملکتو میبینی بابک جان ؟
من واقعا برای جامعه فوق لیسانسهای ایران ابراز تاسف میکنم . میخواستم واسه فوق بخونم ولی اینو که دیدم دیگه پشیمون شدم . واقعا که ...آدم فوق لیسانس بخونه انقدر بی ادب باشه . مردم چی میگن ؟ ایشششششششششش

اه اه اه واقعا دیدی؟؟؟ چه بی ادب

:) اینجا دموکراسی بیداد میکنه ارمین حان همه عزیزان راحت می تونن حرف شونو بزنن منم به گوش دل شنوای حرفاشون هستم - من دخالتی نمی کنم - حتما فری جان از من خوشش نمیاد - یا خواسته باهام شوخی کنه مهم نیست برادر

ققنوس دوشنبه 9 خرداد 1390 ساعت 21:47 http://parande-ye-atash.persianblog.ir

مهم همین ندنستنه رفیق

جه می دونم

آرمین سه‌شنبه 10 خرداد 1390 ساعت 00:01

اصلا حساس شدم . حساس...

نقی

فری چهارشنبه 11 خرداد 1390 ساعت 11:51 http://fffery.blogsky.com/

اولا آرمین خان هوشد خیلی هم مودبانه است. حال می کنم ارشدم. اینقدر لیسانس بمون تا ... تا هروقت دوست داری ، به من چه ، فردا باز حساس میشه! والا
دوما ببک حالا دیگه من مهم نیستم! نه، نه، جان اون شکمت ، من مهم نیستم؟ من از تو بدم میاد یا تو که هی می خوای منو دک کنی؟! خو یهو بگو نیا خودتو راحت کن دیگه! والا
سوما من مودبانه بلد نیستم؟ ا... اکبر، نگا همچی آدمو عصبانی می کنن که ... ال... اکبر. والا

و با تشکر از ذکر منبععععععععع

فری جان من متاسفانه هنوز اسم تو نمی دونم - حرف زدن تو محیط مجازی راحته دوست من - و وقتی که همه چیزت مجازی باشه راحتتر هم می شه- من اگه با شما مشکلی داشتم نظراتتو تائید نمی کردم به همین راحتی - در مورد مبحث بین شما و ارمین من هیچ دخالتی ندارم به خودتون مربوطه

فری پنج‌شنبه 12 خرداد 1390 ساعت 12:05

الان داری به صورت کاملا مجازی از من خواستگاری می کنی، آره! نگو نه، حالا که اسم رو دختر مردم گذاشتی، پیغام عاشقانه دادی، خاک وچوک. من لباس چی بپوشم؟!!!

فری جان قرصات دیر شده دخترم - منظورم اینه که شما اگه خیلی راحت حرف می زنی به خاطر ناشناس بودنته دوست من همین - این چه طرز حرف زدنه ؟!

آرمین پنج‌شنبه 12 خرداد 1390 ساعت 12:13

بابک گیر دادی به این اسم فری. نمیبینی هی بحثو عوض میکنه؟ باباجون نمیگه دیگه. اگه بگه آسمون میاد زمین هممون بدبخت میشیم . بذار همونجور سکرت بمونه نظم جهانی هم برقرار باشه .
...............
پس هوشششششششد مودبانه ست ...خدا به خیر بیاره بی ادبانه ت چجوریه ؟

دیگه گیر نمی دم - اشتباه کردم آرمین اشتباه

آرمین پنج‌شنبه 12 خرداد 1390 ساعت 18:45 http://nagoftehaa.mihanblog.com/

تازه وارد یه مرحله جدید از بازی شدیم ... خاک و چوک ینی چی ؟
حتما فحشه دیگه

نه آرمین یه چیز تو مایه های خاک تو سرم و از این حرفاس

فری جمعه 13 خرداد 1390 ساعت 10:39

بله، خیلی ممنون، من خودم منظورتو فهمیدم. خواستم یه چی بگم یکم بخندیم مثلا!
در ضمن آرمین خان شما خیالت راحت، این ببک هیچ علاقه ای به دونستن اسم ما نداره، منظورش مجازی بودن بود. و اینکه تو محیط ... اصلا به من چه

الان یعنی عاقل شدی دیگه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد