یادداشت های ...


جاده ها قرار نیست  همیشه صاف و مستقیم باشند گاهی لازم است خودت را پیچ و تاب جاده بسپاری


نظرات 6 + ارسال نظر
... چهارشنبه 7 اردیبهشت 1390 ساعت 11:44

هنوز سفرت تموم نشده ؟!
چه خبرا ؟؟ چمدونمون و ببندیم ؟؟؟

فردا برمی گردم تهران و صبح جمعه عازم کیشم
واسه بستن چمدون زوده حکایت که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل هاست حکایت ما

فری چهارشنبه 7 اردیبهشت 1390 ساعت 15:25

ووووی چه جاده خوشگلی! بابا حل میشه عاااااشق. تو یه وقت غصه نخوری ها! لاغر میشی

میگم شما یه وقت نگران لاغری ما نشو

محسن چهارشنبه 7 اردیبهشت 1390 ساعت 17:06 http://after23.blogsky.com

هجر در این ایام خیلی میچسبه.

بله بله بله

آرمین پنج‌شنبه 8 اردیبهشت 1390 ساعت 18:56 http://nagoftehaa.mihanblog.com/

کاشکی این عکسایی میذاری زیرش بنویسی مال کجای خونه تونه . زمین همسایه ست ... زمین خودتونه ...پشت خونه ست . بغل خونه ست ...جلوی خونه ست ...اصلا اونجاست یا مال یه شهر دیگه ست . بنویس بابک جان بذار جالبتر بشه

وقتی توضیحی در مورد عکی نمیاد یعنی عکس خونه ماست این عکس هام بیشتر از اضلاع شرقی و جنوبی خونه تهیه می شه آخه باغ ما در این اضلاع واقع شده

بئاتریس جمعه 9 اردیبهشت 1390 ساعت 10:29

سلام مرد دریا..خوبی؟

مرسی - شما چطوری؟ بهتری انشااله؟ رسیدن به خیر

[ بدون نام ] شنبه 10 اردیبهشت 1390 ساعت 11:18

جانم؟ چرا عصبانی شدی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد