یادداشت های ...


یک حقیقت خاص می شود

آن وقت هائیکه -

 قامت محکم ترین اصول زندگی می لرزد

وقتی پای تو در میان است ...

نظرات 9 + ارسال نظر
.... چهارشنبه 24 فروردین 1390 ساعت 10:43



فقط یک صورتک زرد است . همین !!

صورت زرد شما هم برای ما عزیزست

آرمین چهارشنبه 24 فروردین 1390 ساعت 17:18 http://nagoftehaa.mihanblog.com/

گاهی لازم است که محکم ترین اصول زندگی بلرزد تا باز نگرشی صورت گیرد

این بار به این سحتی ها هم نیست - یکهو می بینی دور از جانمان خر می شویم و اصول را از بیخ و بن داغون می کنیم

نیره پنج‌شنبه 25 فروردین 1390 ساعت 09:47 http://bahareman.blogsky.com

درمیون بودن پای او هم در شمار اصول زندگی است. نیست؟! شاید...

وقتی پای او در میان باشد خودش یک پا اصول می شود

آرمین پنج‌شنبه 25 فروردین 1390 ساعت 14:29 http://nagoftehaa.mihanblog.com/

نه دیگه مثل زلزله ژاپن که . در حد ویبره موبایل خوبه.
راستی بابک از کی بود میخواستم ازت بپرسم یادم میرفت . اهل کجای شمالی؟

از جاده هراز می رم خونه دیگه باقی شو خودت حدس بزن

آرمین پنج‌شنبه 25 فروردین 1390 ساعت 18:09

چقدر آدرستون سرراسته .ینی بیایم اول جاده هراز بگیم خونه آقا بابکو میخوایم با دست نشونمون میدن دیگه . از جاده هراز خیلی شهرا میرن ولی اون عکسایی که تو میذاری تو وبلاگت معلومه هرجا هستی به دریا نزدیکی .ولی من حدس میزنم طرفای بابلسر باشی

بابل زندگی می کنم

آرمین جمعه 26 فروردین 1390 ساعت 10:19 http://nagoftehaa.mihanblog.com/

بابا مازندران . بابا محمد رضا شاه . بابا فرح . بابا شیر خورشید...
ما قائم شهر زیاد میایم چون اونجا یه فامیلی داریم. از اونجام برای خرید میومدیم بابل . شهر باحالیه . خوبیشم اینه مسافر درپیتی نمیاد اون ورا

ما در خدمتیم برادر

.... جمعه 26 فروردین 1390 ساعت 11:40

داری می ری مرخصی ؟! یا اینکه ///

ها ؟ دارم می رم مرخصی شایدم یا اینکه

فری جمعه 26 فروردین 1390 ساعت 14:19 http://fffery.blogsky.com/

دلم برای وجود چاقت تنگ شده بود!

جان؟ قربون محبتت

آرمین یکشنبه 28 فروردین 1390 ساعت 22:19

پسر معلوم هست کجایی ؟

در مرخصی به سر می برم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد