این روزها
حتی آینه ها هم
یارای رهانیدم از تنهایی را ندارند
کم پیدا شدی ... کلا ً کم آپ میکنی ُ دیگه از اونهمه + نگری تو پستات خبری نیس !! ... نکنه تو هم بعضی وقتا نمیتونی رو دوره بی خیالی باشی ؟ ... :( ... منم این روزا خستم حســابی ...
راستش دیگه حوصله ندارم یکتا جانکار و زندگی امان ادم رو می بره
دور نیست روزی که حسرت این تنهایی را بخوری. از من که شونصد پیرهن بیشتر از تو پاره کرده ام این را بپذیر و با این دوران خوش باش. تا می توانی.
من با تنهائی و غروب و دریا عشق می کنماما تهائی با من مشکل دارد نه من با او :دی
کم پیدا شدی ... کلا ً کم آپ میکنی ُ دیگه از اونهمه + نگری تو پستات خبری نیس !! ... نکنه تو هم بعضی وقتا نمیتونی رو دوره بی خیالی باشی ؟ ... :( ... منم این روزا خستم حســابی ...
راستش دیگه حوصله ندارم یکتا جان
کار و زندگی امان ادم رو می بره
دور نیست روزی که حسرت این تنهایی را بخوری. از من که شونصد پیرهن بیشتر از تو پاره کرده ام این را بپذیر و با این دوران خوش باش. تا می توانی.
من با تنهائی و غروب و دریا عشق می کنم
اما تهائی با من مشکل دارد نه من با او :دی