گاهی اوقات در زندگی به جائی می رسیم که یک فریب ساده دل بیشتر از صد حقیقت مسلم به دردت می خوره ، چقدر ما آدمها متعفن می شویم ... از انسان بودنم سیر می شوم گاهی
هی فلانی زندگی شاید همین باشد یک فریب ساده و کوچک آن هم از دست عزیزی که تو دنیا را جز برای او و جز با او نمی خواهی من گمانم زندگی باید همین باشد ... زخم خوردن آن هم از دست عزیزی که برایت هیچ کس چون او گرامی نیست بی گمان باید همین باشد ...
میدونستم بلاخره یه روز اقرار به فریب می کنی
ها؟!
هی فلانی زندگی شاید همین باشد
یک فریب ساده و کوچک
آن هم از دست عزیزی که تو دنیا را
جز برای او و جز با او نمی خواهی
من گمانم زندگی باید همین باشد ...
زخم خوردن
آن هم از دست عزیزی که برایت هیچ کس چون او گرامی نیست
بی گمان باید همین باشد ...
ها؟! دیگه قرار گذاشتم نه زخم بزنم و نه بخورم :-)
منم همینطور!!