انگار تو را
در سالیان دور
درون حنگلی از خاطرات
گم گرده ام
و اینک،
دیوار نازک دلم
گه گداری به صدائی،
می لرزد ...
شاید ،
یکبار برای همیشه، آمدنی در کار نیست
شاید ،
همه چیز را باید فراموش کرد
شاید
دیگر تنگنائی را نباید پاسخ گفت ...
آری، دگر پاسخی نباید گفت
هر چه زودتر از باد خواهش کن تا این همه ابر رو از آسمانت دور کنه ! شاد باشی الهی
مرسی
ای بادهای فراموشی کجایید....
نسیمی را احساس می کنم
"سروده آیدا "